شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

به صف حشر

خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد

جز گریه طفلانه ز من هیچ نیاید
دیوانه محال است خطر داشته باشد

جانم حسن

نا امیدی نبود نزد گدایان حسن
دست ما را برسانید به دامان حسن
نشنیده است کسی خواهش روزی از ما
می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن

کریم ابن الکریم

اول برایت ساختم یک مشهد فرضی
یک صحن با ده ها رواق و مرقد فرضی

هستی کریم و درخیالم رفت بالاتر
از حد معمولی خود آن گنبد فرضی

یا حسن

قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی(ع)
با تو شدم محترم، یا حسن بن علی(ع)

باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم
پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی(ع)

سه بار

کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد

کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد

جود و عطا

میشناسیم همه جود و عطا را به حسن
کرم و بخشش و احسان و سخا را به حسن

بگذارید بگویند گدائیم گدا
غم نداریم سپردند گدا را به حسن

عرش نشین

آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند

ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند

حسین مرحم حسن

میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد

حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد

یا محسن بحق حسن

جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی

لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی

عزیز فاطمه

هر آنچه بود برایش به این و آن بخشید
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشید

اگر چه حاجت مردم فقط زمینی بود
چه رزق ها که به آن ها از آسمان بخشید

غریب شهر مدینه

که گفته شاعر و مداح و روضه کم داری؟
همیشه و همه جا ، جای بر سرم داری

خودم که هیچ ، تبارم همه گدای درت
چقدر گریه به چشمان مادرم داری

مستجاب

شود به اذن تو دریا ، سراب هم حتی
شود به نام تو موجی ، حباب هم حتی

کریم نیست کسی پیش سفره ات هرچند
به نام او بدهند آب و تاب هم حتی

دکمه بازگشت به بالا