شعر مدح امام حسين (ع)

طی این راه سری پای خدا می خواهد

طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد

یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد

هر کس شهید تو نشد, اهل قبور شد

هر کس شهید تو نشد, اهل قبور شد
هر کس نمرد بهر تو, زنده به گور شد

خون تو خاک را به دو پیمانه مست کرد
بر خاک تا که ریخت, شراب طهور شد

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

بهشت عدن کجا و صفای تربت تو

قیاس ذره کجا و بسیط رحمت تو

مشام اهل دل از عطر اشک مست شود

دمی که غنچۀ لب گل کند به مدحت تو

دریچه ای ست به سویِ خدا جهان حسین

دریچه ای ست به سویِ خدا جهان حسین
همیشه ذکر خدا هست بر زبان حسین…
چنان گرفته به آغوش خود خدایش را
که ماندگاری دین بسته شد به جان حسین

از لحظه ای که با علمت آشنا شدم

از لحظه ای که با علمت آشنا شدم
احیا شدم, نفس زدم از خاک پا شدم
پاشید نفْسِ بی هنرم, خاکِ پا شدم
گفتم حسین , فاطمه دید و دعا شدم
در بین روضه هم نفسِ انبیا شدم
پرچم گرفت دست مرا مبتلا

بین روضه هرکه از نام شما دم میزند

بین روضه هرکه از نام شما دم میزند
روی دست حضرت عیسی بن مریم میزند

نه فقط شیعه , همه ادیان عزادار تواند
بر سر و بر سینه از داغ تو عالم میزند

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو
زنده نباشد آنکه نمیرد برای تو

از هرچه گفته اند و نوشتند,برتری
 محو است انتهای تو در ابتدای تو

همان روزیکه غم را آفریدند

همان روزیکه غم را آفریدند

برای دیده  نم را آفریدند

برای گفتن از تو گفتن ازعشق

به این خاطر قلم را آفریدند

گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین

گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین
سخت درماندند چون هر بار گفتند از حسین

از علی گفتند در بزم خصوصی , عارفان
عاشقان با گریه در انظار گفتند از حسین

اى مطلع تمام غزلها براى تو

اى مطلع تمام غزلها براى تو
خیلى دلم گرفته برایت… فداى تو

محکوم میله هاى قفس مى شود , حسین
مرغ دلى که پر نکشد در هواى تو

گریه میان روضه ات اوج سعادت است

مهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست

بُرده است نوکری که ز تو ناامید نیست

در فتح باب رحمت حق دست سائلان

غیر از محبت به کریمان کلید نیست

نام “حُسِین” سر دَرِ قلبم مشخّص است

نام “حُسِین” سر دَرِ قلبم مشخّص است

در خانه گر کس است؛؛همین حرف هم بس است

بیتی که نام و یادِ تو در آن بُوَد حُسِین؛؛

یک بیت ساده نیست؛؛که “بیتُ المُقَدَّس” است…

شاعر: علیرضا اسحاقیان

دکمه بازگشت به بالا