شعر مدح امام حسين (ع)

نوکران حسینی

ما قبل خلق گشتنمان مبتلا شدیم

پیش از الست عاشق روی شما شدیم

ما خاکمان ز گرد و غبار قدوم توست

از هرچه هست و نیست به جز تو جدا شدیم

حضرت فرمانروا حسین

ما را تمام خلق شناسند با حسین

ما نوکریم و حضرت فرمانروا حسین

ناز طبیب و منت مرهم کجا کشی؟

وقتی که هست تربت پاکش دوا حسین

چشمه ی زمزم

 

من با حسین آدم و عالم خریده ام

دنیا و آخرت همه با هم خریده ام

شکر خدا که گریه کن روضه ها شدم

با چشمهام چشمه ی زمزم خریده ام

مجنون حسین

 

سریدارم که مجنون حسین است

دلیدارم که دلخون حسین است

تمامدین پیغمبر به والله

همهپاینده از خون حسین است

ذکر هو

 

مژدهامد شاعر امشب شاد باش

درمیان واژه ها ازاد باش

هر چهمیخواهد دل تنگت بگو

بی مهابا سر به دست باد باش

یا هو

 

به دست باد صبا زلف خود رها کردی

به تاب گیسوی پرچین خود چه ها کردی

چه شور و ولوله ای شد به دور گهواره

همینکه پلک زدی چشم خود تو واکردی

مدح صحیح

تو آمدی که بگویی ذبیح یعنی چه

که روح خسته و جسم جریح یعنی چه

تو خنده می کنی و با کنایه می گویی

عزیز مصر ببیند ملیح یعنی چه !

عاشق تر از اویس قرن

ما راشهید اشک و محن آفریده اند

 عاشق تر ازاویس قرن آفریده اند

 امرخدای عزوجل بوده در ازل

 مارا برای سینه زدن آفریده اند

قبله نما

صبحی گره از زمانه وا خواهد شد

راز شب تار بر ملا خواهد شد

در راه عزیزی‌ست که با آمدنش

هر قطب نما , قبله نما خواهد شد

غم عالم

این حسین کیست که از هر محنش , عالم سوخت

 قلب هر چه رُسُل از آدم و تا خاتم,سوخت

 این حسین کیست که با یادِ عَطَش گفتن او

 یوسف فاطمه در هر شب و روز, از غم سوخت

همه ی زندگیم مال شما

قسم به ناله داد از فراق دیرینم

به آب رفتن چون شمع پلک غمگینم

به تیشه های چو فرهاد چشم مسکینم

کبوتر قفس عشق چند “شیرینم

اما نمی کشی!

مویم سپید می کنی اما نمی کشی

جانم به لب رسیده که من را نمیکشی 

از پیرمردهای عزایت شنیده ام

ما را که پیر کرده ای آقا نمی کشی 

دکمه بازگشت به بالا