شعر مناجات امام حسين (ع)

حسین من

فرار کردم من از زندانِ دنیا
امیدم اینه که توبه پذیری
مثه طفلی که محتاجِ به مادر
من اینجام که تو آغوشم بگیری

یا اباعبدالله الحسین(ع)

دست من را برده و بین جنان بگذاشته
دست من را مادرم در دستتان بگذاشته

عشق را ام البنینی وار یادم داده است
نام من را نوکر این آستان بگذاشته

عزیزم حسین

مستحب است شب اول ماه قمری
نوکر در به درت را به زیارت ببری

آمدم پیش تو شاید صدقه جمع کنم
با دو تا کاسه ی اشکی به همین مختصری

مهربان‌تر ز مادرم

از سحرگاه تا حوالی شام
بر تو ای شاهِ شاهزاده سلام
بی تو عمرم همیشه حیف شده
همه‌ی لحظه‌هام بی تو حرام

یا غیاث المستغیثین

با نگاهی راحتم کن از بلایا زودتر
دور کن قلب مرا از حبّ دنیا زودتر

یا غیاث المستغیثین کار دستم داده نفْس
غرقِ عصیانم بگو می بخشی آیا زودتر؟!

حسین جان

در سینه مان حسینیه‌هایی مکرّم است
هر شب برای روضه‌ات آقا محرّم است

ما پای شعر محتشمت سینه‌زن شدیم
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

عزیزم حسین

او نمیگیرد به دل، اصلاً نمی آرد به رو
این خدا با هر کسی بد کرده باشد، بهتر است

داد و قالم را ندید و آبرویم را نبرد
سالها مُشتی که میکوبم، پناهش این در است

ظهر خونین

تا نریزد بر زمین یک قطره از دم ، ذوالجناح
غرق خونِ صاحبش برگشت آندم ذوالجناح

بانوان دیدند که از ظهر خونین تا غروب
یک نفر برگشت از پیکار آن هم ذوالجناح

یا الله

با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی
با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی
با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط
این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی

سفر کرببلا

آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان
تشنه ام، تشنه ی دیدار، سبویی برسان
اینطرف آنطرفم جان رقیه نکشان
بنده ات را به سر سفره ی زهرا بنشان

عزیزم حسین

بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است

حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است

جانم حسین

ما کشته ی توایم به جز این گمان مکن
پروانه های سوخته را امتحان مکن

القصه ما برای تو بااااید که جان دهیم
فکری برای آخر این داستان مکن

دکمه بازگشت به بالا