بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است
حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است
بیش از هر چیز عاشق، سوختن را از بر است
بال نه، حیثیت پروانه ها خاکستر است
حاء و سین و یاء و نون تسکین غم های پدر
حاء و سین و یاء و نون رمز دعای مادر است
عشق تو هست ، جنت اعلا نخواستیم
فردوس مال توست ، ولی ما نخواستیم
«خود شاهدی به نام تو دُکان نساختیم»
ما با توییم ، از تو که دنیا نخواستیم
دل شکسته همیشه برایمان کافیست
همیشه گریه ی بی انتهایمان کافیست
شکسته بالی ما را کسی نمیفهمد
همین نرفتن کرب و بلایمان کافیست
تو چون طلیعهٔ صبحی ، به شب سرانجامی
به سیئات دل ما تویی که فرجامی
نه ساعتی و نه سالی که قرنهاست حسین
تویی که مثلِ خداوند لطفِ مادامی
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
نه بود خواندن از آن حدّ روضه خوان ای کاش
نه می گُــذشت از آن دشت کاروان، ای کاش
نه می گُـذشت از آن دشــت کاروان و نه بود
در آن مسیر کـسی سدّ راهشان ، ای کاش
نیّت اگـر سـوختن به پای حسین است
طالب این اشک ها خُـدای حسین است
طبق روایت حُسین کُشته ی اشک است
اشکی اگر ریختم برای حسین است
بی تو باحال پریشان و خرابم چه کنم
با دل سوخته و چشم پر ابم چه کنم
کعبه را دور ضریحت به طواف اوردی
من که دور از حرمت در تب و تابم چه کنم
غم کهنه ی در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
اگر چشم من آبروی مرا ریخت
چه غم؟ بعد از این آبرویم حسین است
ای گریه بر تو مایه ی آرامشم حسین
نازتو را به جان ودلم می کشم حسین
با اشک روضه صبح من آغاز می شود
خیس است هرشب ازغم تو بالشم حسین
یادِ غمهای تو بودیم اگر غم دیدیم
پس جهان را فقط از قاب محرم دیدیم
خبرِ آدم و عالم به در خانهٔ توست
ما که در چایِ تو فالِ همه عالم دیدیم