شعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)

هرزمان افطار

هرزمان افطار خود با آب که وا می کنم

دیده هایم رافقط از اشک دریا می کنم

علت بیچاره گی ام راخودم فهمیده ام

کم سحرها باخدای خویش نجوا می کنم

سقای حرم

سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟

یک مشک پر از حسرت لبها بخورد تیر ؟

 بادست رشیدت که در آغوش کشیدیش

این آرزوی توست مبادا بخورد تیر

ساقی و سقا کنار هم

 

یا علی! کیست می آید شتابان سوی تو؟

با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟


آمده پیش تو تا مشق سپه داری کند

تا به سبک «حیدر»ی تمرین کرّاری کند

آیات عشق

دنیا همیشه مانده دلش مات دستتان

آقا مجرب است کرامات دستتان

تصویر چشم های شما در نگاه آب

می لزرد آب وقت ملاقات دستتان

عباس (ع) …

ذکر شب و روز آسمانها: عباس

وقتی به بهشت میروی با: عباس

از معرفت و بزرگی اش معلوم است

دارد چه شباهتی به مولا عباس

 هدیه ارجمند

 

یکتاترین ماه (یااباالفضل العباس)

 (( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))

 گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت

 بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی

 (( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))       

ساقی آب و وفا

بازوی محکم یاری ولایت عباس

یارُ یاور ولی تا به شهادت عباس

توکه بودیُ و چه کردی که امامت فرمود

ساقی آب و وفا, جان به فدایت عباس

ابالفضل پشتُ پناه حسین(ع)

ابالفضل پشتُ پناه حسین(ع)

علمدار دین, تکیه گاه حسین(ع)

امید رقیه, وزیر حرم

شکوه علی در سپاه حسین(ع)

دکمه بازگشت به بالا