الا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبداللهی و الله مایی
کرامت از شما از ما گدایی..
شعر مدح و مناجات امام جواد (ع)
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است
عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است
بر شانه دارد بیرقِ شاهِ خراسان را
با هر نگاهش میکند تصویر باران را
از کودکی حکمِ ولایش میشود اِمضا
در خردسالی میکند او کارِ مردان را
باز هم حرف کریم آمد وسط..احیا شدم
قطره بودم قطره ای که واصلِ دریا شدم
بی سرو سامانی ام را هیچ کس دیگر ندید
با نگاهی قدکشیدم سرورِ دنیا شدم..
بسته ام دل را به آقایی که خیلی آشناست
حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بینواست
نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا
نهمین آئینه دارِ حضرت خیرالوراست
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت
آقا منم… آن رختْ پاره… پا برهنه…
آن شب ، شب جمعه مرا که هست یادت!
ای وجودت جود را معنا جواد
ای مرید لطف تو دست مراد
نورِ مهرت دائما در ازدیاد
خانه ات شد قبلهٔ خیرُ العباد
آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است
چادر شبرنگِ ماه از روشنی آکنده است
از زمین دارد دوباره نور، میبارد به عرش
نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است
هنگام سرور و شعف ارض و سما شد
در روی زمین میکده ای باز به پا شد
مرغ دل و جان در پی دلدار رها شد
از در به در آیید که هنگام عطا شد
سلام معنیِ توحید یا امام جواد
سلام مَاْمَنِ امیّد یا امام جواد
مدینه نور گرفت از جمال زیبایت
تویی عشیرهی خورشید یا امام جواد
لطفِ یزدان به من ُو ایل و تبارم کم نیست
بهتر از تو به خدا در هـمه یِ عالَم نیست
تو جـوادی و منم سائـل دربار شما
سفره انداخته باشی عـددی حاتم نیست
تیری که سمتش رفت هم حتی
مثل کمان قدش کمانی بود
از دستِ آدمها ! رها می شد
شرمنده از این ناتوانی بود
- ۱
- ۲