شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

یا صاحب الزمان

یا دَمِ هوی کسی یا دم تیغ دو سری
بر دل خسته‌دلان می‌کند آخر اثری

سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه‌ی تو
که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

#امام_زمان

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای

بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود

در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای

آقای من

تا به کی از تو و از فاصله ها باید گفت؟
تا به کی از تو و آن زلف رها باید گفت؟

تا به کی رنج فراق رخ تو باید برد؟
تا به کی شور غزل را به نوا باید گفت؟

شعر مناجات با امام زمان(عج)

بازم شب قدره و بیقراری
غلت میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

شعر مناجات حضرت صاحب الزمان (عج)

بیا به حال خرابم دعا نما مهدی عج
مرا ز قید معاصی رها نما مهدی عج

مرا که غافلم از لطف بی حدت مولا
بیا ز ورطه ی غفلت جدا نما مهدی عج

شعر مناجات با امام زمان(عج)

من خریدار سر دار نبودم که شدم
اینقدر عاشق و بیمار نبودم که شدم

آمدم رد شوم از کوچه ی معشوق فقط
قبل از آن مست و گرفتار نبودم که شدم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

دلتنگ روی ماه تو هستیم, ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما

معلوم می شود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما

شعر مناجات امام زمان(عج)

چه شود فرصت دیدار به ما هم بدهند
فیض هم صحبتی یار به ما هم بدهند

آنقَدَر بر در این خانه گدا می مانیم
لقب ِ نوکر ِدربار به ما هم بدهند

یا ولی الله…

دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما

ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو
دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما

شعر مناجات امام زمان (عج)

سفره ی افطار ما پر سفره دیدار نه
ما بفکر هرکسی هستیم اما یار نه

غصه هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه

من اگر آدم شوم

هر چه‎قدر از ما گرفتاران تمنا می‎رسد
باز هم از سوی او امروز و فردا می‎رسد

تا به کِی چشم انتظاری تا به کِی دربه‎دری
نامه‎ی وصل من و او کِی به امضا می‎رسد؟

شعر مناجات امام زمان (عج)

کارم شده ز دوری تو سوختن, بیا
بر این دل شکسته ام آتش مزن, بیا

یعقوب هم به گریه ی من گریه می کند
کنعان به گل نشست, عزیز وطن بیا

دکمه بازگشت به بالا