شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شعر مناجات امام زمان (عج)

شکوه دارم از خودم بر بخت خود پا می‎زنم
سال‎ها روضه می‎آیم و باز درجا می‎زنم
گریه‎ات را با گناهانم درآوردم, ولی
می‎نشینم ناله‎ی الغوث آقا می‎زنم

گرچه می‎گویم که دنیای منی یابن الحسن
در عوض قید شما را پای دنیا می‎زنم
از دورویی خسته‎ام از دست دارم می‎روم
با همین اعمال زشتم حرف زیبا می‎زنم
من بدم اما دعایم کن, تو بابای منی
طفل بازیگوش هستم رو به بابا می‎زنم
خیمه‎ات خلوت که باشد درد دل راحت‎تر است
پس می‎آیم حرف‎هایم را سحرها می‎زنم
طاقت من طاق شد پس کی براتم می‎رسد
یا ببر تا کربلا یا که خودم را می‎زنم
باز هم از طوس دارد برگ دعوت می‎رسد
برگه‎ی حاجات خود را در حرم تا می‎زنم

شاعر؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا