مى شود فرصت دیدار مهیّا حتماً
بد به دل راه نده مى رسد آقا حتماً
اى که دنبال دواى غم هجران هستى
مى شود درد نهان تو مداوا حتماً
مى شود فرصت دیدار مهیّا حتماً
بد به دل راه نده مى رسد آقا حتماً
اى که دنبال دواى غم هجران هستى
مى شود درد نهان تو مداوا حتماً
روی بام از برکت یک مشت گندم مینشیند
یا کریمی که به امّید ترحّم مینشیند
در به در شد بالهایم در پی کسب نشانی
گاه بر بام خراسان گاه بر قم مینشیند
از سر هم نفسی با دو نفس آلوده
گشتم آغشته ی عصیان و سپس آلوده
مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه
پر و بالم شده چون بال مگس آلوده
من گم شدم,پیدا ترین پیدا کجایی
ای معنیِ معنا ترین معنا کجایی
ای افتاب روشن شب های سردم
محبوب من,اقا ترین اقا کجایی
من غریبم , و یار می خواهم
بی قرارم, قرار می خواهم
در دهانم دروغ و صد نیرنگ
ذکر لیل و نهار می خواهم
در فراق غم تو این غم بسیار , کم است
ندبه کم نیست ولی طالب دیدار کم است
رمضان آمده و یاد خدا افتادیم
شکر یک ماهه بر این خالق ستار کم است
دلم گرفته از این جمعه های تکراری
از این همه دلِ بی غم , هوای تکراری
میان این همه تکرار فکر یک روزم …
خودت بگو آقا … پس کجای تکراری ؟
ما که لبریز غم و غصه و آهیم هنوز
رمضان آمده و غرق گناهیم هنوز
رانده از عالم و آدم شده ایم آقا جان
بی کس و خسته و بی پشت و پناهیم هنوز
غزل عسل شود از نام با مسمایت
و کوه سجده کند پیش قد و بالایت
شوند, پای نگاه تو یوسف زهرا…
تمام اهل زمین خدا, زلیخایت
شاید دلت بسوزد و رحمی به ما کنی
ما را ز دام سخت جدایی رها کنی
چیزی نمی شود که میان قنوت خود
یک ذره هم برای ظهورت دعا کنی
قطره ای عاشق دریاست …. اگر بگذارند …
نوکری عاشق مولاست …. اگر بگذارند …
صبح در حال مناجات , و شب سینه زنی
زندگی …آه … چه زیباست …. اگر بگذارند …
در کارِ عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غُصّه ی کنعان به ما رسید
ما سال ها پای وصالت گریستیم
یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید