شعر مدح و مناجات

گذشت کن

امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن
اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن

وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است..
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن..

یا لَیتَنا کُنا مَعَک

در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده ی بر روی تربت را نگیر از ما

هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این بار لطفی کن ، وَ نعمت را نگیر از ما

هَل مِن مُعین

زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت
هَل مِن مُعین… دوباره جهان رنگ غم گرفت

هیئت حریم توست ، وَ ما زائر توییم
خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت

یا حسین(ع)

ای آنکه نامت موجب شیدایی جبریل شد
شبنم زداغت رفته رفته جان گرفت و نیل شد

اندازه ی عرش خدا،رفعت گرفت این خانه ها
روی زمین وقتی برایت روضه ای تشکیل شد

لطف و عطایت

باید برسانیم به عالم خبری را
با شور و شهامت خبرِ معتبری را

اعجاز مسیحایی اَنفاس تو کافیست
تا دور کند از سرِ ما، هر خطری را

روضه گرفته ایم

روضه گرفته ایم شما را صدا کنیم
با اشکِ دیده نذرِ ظهورت دعا کنیم

نذرِ تو کرده ایم چهل شب عزا و غم
با گریه بر حسین به این نذر ادا کنیم

اندازه ی یک عمر

گیج شلوغی های دنیاییم
در جمعیت… اما فراداییم
امروزهای لنگ فرداییم
اندازه ی یک عمر تنهاییم

در مجلس روضه

عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

سلوک نوری خورشید

برای طوف نجف واژه ها قطار شدند
به یمن مدح علی ،جمله رستگار شدند

حدیث منزلت بوتراب را گفتند
به سوی خانه خورشید رهسپار شدند

طریق العارفین

اگرچه جای پایش در زمین است
صدایش جاری از عرش برین است

هرآنچه خواستید از او بپرسید
به افلاک آشناتر از زمین است

حبل المتین

خدا می‌خواست چشمِ او فقط عین‌الیقین باشد
خدا می‌خواست دستِ او فقط حَبل‌المَتین باشد
خدا می‌خواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا می‌خواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد

خاک ابوتراب

در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب

از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب

دکمه بازگشت به بالا