شعر مدح و مناجات

رازق رزق دعا

سفره دار ماه مهمانی تویی
رازق رزق دعا خوانی تویی
بانی چشمان بارانی تویی
با خبر از درد پنهانی تویی

عشق ازلی

«حق روز ازل کل نعم را به دلم داد»
بر روی سرم سایه عشق علی افتاد
از لطف خدا شد دل تنگم علی آباد
هر ذره ای از جان و تن من شده فریاد

نفس سرکش

نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد

قلب من با یاد عشقت می‌زد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد

یا صاحب الزمان(عج)

دوباره اشک غم از گونه ام سرازیر است
امام حیِّ من! احیای بی تو دلگیر است

دوباره لیله ی قدر آمد و گمان دارم
مقدر است نیایی؛ فراق تقدیر است

گل نرگس

غمت برای دل مبتلای من کافی‌ست
رسد همین که به گوشت صدای من کافی‌ست

دوباره لیلهٔ قدر آمده گل نرگس
بپیچد عطرت اگر در هوای من کافیست

شب قَدرَ

باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد
حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد
باید مفاتیح الجنان “شیخ عباس”
دل را که شد ویرانه دست کم بسازد

توبه شکستم

همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی
میان روضه‌ی اَمنت به من امان دادی

رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو …
به بال‌های زمین خورده آسمان دادی

جام تولا

خوشا آن دل که شیدای علی شد
ز جان مستِ تولّای علی شد

خوشا آنکه به صوتِ عاشقانه
اذان گویِ مُصلّای علی شد

محب آل علیم

به بندگی نرسد بنده ای به پای علی
قلم چه عاجز ولال است در ثنای علی

محب آل علیم خوشم که اثباتِ
حلال زادگی من بود به پای علی

شب قدره و بیقراری

بازم شب قدره و بیقراری
غلت میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

یا الله

دوباره آمده ام رو سیاه یا الله
اُمیدم است همه یک نگاه یا الله

اگرچه غیرِ دو خط آه..دربساطم نیست
ولی شدست دمم دائم آه یا الله

شما بفرمائید

برات حرف ندارم شما بفرمائید
به این بهانه نگاهی به ما بفرمائید

به وقت نافله صبح ای مسیحا دم
ز بختِ خفته، ملولم دعا بفرمائید

دکمه بازگشت به بالا