شعر مدح و مناجات

آیه اللهِ معظم

جملهِ مه رویانِ عالم از رخِ تو بی قرار
عرش پروازانِ عالم بر درِ تو خاکسار

یکهِ یکدانهِ اگر باشد در عالم آن تویی
ای به جمعِ آفرینش های عالم شاهکار

حرم آل فاطمه

چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود
با یک سلام صبح من آغاز می‌شود

پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه, لحظهٔ پرواز می‌شود

صاحِبُ‌الکَرَم

ای صاحِبُ‌الکَرَم ! کَرمت را به رخ بکش
پیش کریم‌ها تو کَمت را به رخ بکش

وقتی تمام خلق, به دنبال شادی‌اند
شور و نشاطِ بزم غمت را به رخ بکش

اهل دل

با مناجات علی اهل دل شب میشوم
با تقرب بر حسین اینجا مُقرب میشوم

چون علی گردید عبد مِن عبید مصطفی
من هم از این منظر امشب عبد زینب میشوم

گمنام کن

هوا خواه توام دائم هوایت را به سر دارم
خیال انگیزی و شب ها خیالت را به بر دارم

به یاد جمع شب هایی که تا صبح از تو می گفتم
هزار و یک شب است اُنس عجیبی با سحر دارم

بهاران طی شد و یارم کجایی؟
تو ای یارِ وفادارم کجایی

کجایی لاله ی دامانِ نرگس
نسیمِ عطرِ گلزارم کجایی

حضرتِ عشق

کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق
در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد

در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد
چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد

هوای روضه‌

مثل شمعی آب باید گشت پای روضه‌ات
بال باید زد دمادم در هوای روضه‌ات

اعتقاد ما دو چندان می‌شود در تکیه‌ها
رزق ما را می‌دهد اشک عزای روضه‌ات

گنبدْ طلا

مرا «امام رضایی» شما حساب کنید
غبارِ کاشیِ گنبدْ طلا حساب کنید

میان این همه آوازهای روح‌نواز
مرا «کلاغ» , ولی خوش صدا حساب کنید

مقام تو

افسرده جان گرفت به پایت امید شد
هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد

درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت
خود شد مراد, تاکه به کوی ات مرید شد

قتیل گریه‌

دارم از طفلی خودم را بی قرارت می‌کنم
هر چه دارم یا ندارم را نثارت می‌کنم

تو قتیل گریه‌ای, پس من برای گریه‌ام
دیده‌ام را وقف چشم اشک بارت می‌کنم

صُبـح صادق

خیال می کنم امشب که عاشقم کردند
بــرای حـرف زدن با تو لایقـم کردنـد

چو موی تو دلم آشفته نیست زیرا که
“به رحمت سـر زُلف تو واثقم ” کردند

دکمه بازگشت به بالا