ای سـایه سـار گیسوی تو سرپنـاه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
مـاه تو مـاه بخشش جُـرم و گُنـاه ما
ای سـایه سـار گیسوی تو سرپنـاه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
مـاه تو مـاه بخشش جُـرم و گُنـاه ما
زینت گرفته هر سُخنم, با دَمِ حسین
چون عطردان شده دَهنم, با دَمِ حسین
از کودکی به روضه ی او گریه کرده ام
تا روز مرگ سینه زنم, با دم حسین
هر کس به دام عشق تو افتد اسیر نیست
آنکه گدای خوان تو باشد فقیر نیست
گشتم درون تک تک آیات حق ولی
سمت بهشت غیر نگاهت مسیر نیست
بی بهار تو اگر زنده بمانم چکنم
بی تو بی تاب تر از برگ خزانم چکنم
قاتلت نیزه نشد,داغ علی کشت تو را
حال داغ تو شده قاتل جانم چکنم
شب آخرشد ودل سیرنشد از غم تو
آرزو بود بمیرم شبی از ماتم تو
خوب و بد از همه ما بپذیر این کم را
ما همه مشتری آن کرم درهم تو
در سر ما نوکران غیر از هوای روضه نیست
زندگی درد است ان جا که بنای روضه نیست
از اذان صبح هستی تا غروب زندگی
نغمه ای خوشتر به گوشم از صدای روضه نیست
از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم
با ناله ی دعای فرج یار می شوم
هر چهره ای که در دو جهان دلبری کند
تنها اسیر روی تو دلدار می شوم
آدم میان روضه سبکبال می شود
مست می محولالاحوال می شود
بزم عزا بهشت زمین است و آسمان
از دیدن بهشت زمین لال می شود
همین که خلق شدم از اضافی گِلِ تو
خدا نوشت مرا تا همیشه سائل تو
همیشه دست به نقدم فدایی ات بشوم
اگرچه این دل آلوده نیست قابل تو
یا سیّدُالشَهید, عزیز خدا, حسین
ای نور چشم حضرت خیرُالنِّسا, حسین
با هر کسی به غیر تو بیگانه می شود
آنکس که با غم تو شود آشنا, حسین
هرکه گرفتار غمت می شود
زنده به احیای دمت می شود
قطع یقین لطف نگاه شماست
تا که کسی محتشمت می شود
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است