شعر مدح و مناجات

اشک معراج

در سر ما نوکران غیر از هوای روضه نیست
زندگی درد است ان جا که بنای روضه نیست
از اذان صبح هستی تا غروب زندگی
نغمه ای خوشتر به گوشم از صدای روضه نیست

در غفلتم

از خواب چون به یاد تو بیدار می شوم
با ناله ی دعای فرج یار می شوم

هر چهره ای که در دو جهان دلبری کند
تنها اسیر روی تو دلدار می شوم

سلام علی الحسین

آدم میان روضه سبکبال می شود
مست می محول‌الاحوال می شود

بزم عزا بهشت زمین است و آسمان
از دیدن بهشت زمین لال می شود

امیدوار شفاعت

همین که خلق شدم از اضافی گِلِ تو
خدا نوشت مرا تا همیشه سائل تو

همیشه دست به نقدم فدایی ات بشوم
اگرچه این دل آلوده نیست قابل تو

سیّدُالشَهید

یا سیّدُالشَهید, عزیز خدا, حسین
ای نور چشم حضرت خیرُالنِّسا, حسین

با هر کسی به غیر تو بیگانه می شود
آنکس که با غم تو شود آشنا, حسین

امان نامه

هرکه گرفتار غمت می شود
زنده به احیای دمت می شود

قطع یقین لطف نگاه شماست
تا که کسی محتشمت می شود

مشکل گشا

همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چراکه حضرت مشکل گشا اباالفضل است

دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است

قیام کرده

جهان عشق مرید مقام عباس است
ادب همیشه در عالم به نام عباس است
طبیب درد تمام مذاهب عالم
کبوترانه شفا جلد بام عباس است

مشکل گشا

مردِ مشگل گشا اباالفضل است
دردها را دوا اباالفضل است

ذکر تسبیح عارفان, اَلله
ذکر تسبیح ما اباالفضل است

بیایی شب عباسِ

چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند

کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند

عبای معطر

هرشب نسیم اشکِ مرا در بیاورد
تا عطرِ آن عبایِ معطر بیاورد

خاکی شده است شانه‌ی تو تا برایِ ما
قدری از آن عبایِ مطهر بیاورد

پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو
وای که بویِ خون دهد روضه‌ی آب آبِ تو

یک دو خط از مقتلتان کُشت تمامِ خلق را
با دلِ تو چه می‌کند اینهمه از کتابِ تو

دکمه بازگشت به بالا