ای کاش ببینیم همه ماه نهان را
همراه طلوع تو شروع رمضان را
با تلخی اشک غمت افطار نمودیم
از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را
ای کاش ببینیم همه ماه نهان را
همراه طلوع تو شروع رمضان را
با تلخی اشک غمت افطار نمودیم
از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را
هر کسی اندازه ی رزقش به او نان میرسد
سائل این طائفه باشی فراوان میرسد
رزق ما ایرانیان دست امام هشتم ست
کربلا میخواهم از شاه خراسان میرسد
ما یا کم عاشقیم , وَ یا عاشق کمیم
یا دَرهمیم , یا که به دنبال دِرهمیم
ما از تو دائما طلب وصل میکنیم
غافل از اینکه در همه اوقات باهمیم
تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا
کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟!
نوشتی سردرِ هیئت؛ نجاتم میدهد عشقت
رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا
راهِ دلِ بی سرپناهم راعوض کردی
تاسمت یک شش گوشه راهم راعوض کردی
تنها نه ایمان مرا نسبت به خود حتی
نسبت به دینم دیدگاهم را عوض کردی
نه که از کعبه؛که از عرش فراتر رفته
پایش آن روز که بر دوش پیمبر رفته
شک نداریم اگر عرش؛مُعلّی شده است
صبح هر روز به پابوسیِ حیدر رفته
به پای درد و دل بنده چاه کم آورد
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسی کج نگشت گردن من
ولی مقابل این بارگاه کم آورد
حالا که قرار است سرانجام بمیرم
خوب است که با مستی از این جام بمیرم
یک عمر رد پای تو را گشتم و ای کاش
هر جا که نهادی به زمین گام بمیرم
یک قطره اشک شرم مرا “یم” حساب کرد
کوثر حساب کرد, و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت, به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد
در سینه ام آهی ز غم آکنده باشد
این بنده از خوابِ گران شرمنده باشد
دارد به آخر می رسد این ماهِ رحمت
چشمم به دستانِ تو که بخشنده باشد
سینه ام سنگین شود ذکری به لب می آورم
مست از خال لبش صبحی به شب می آورم
امر فرمودی بمیرم تا ببینم دیده ات
بهر دیدار رخت جان را به لب می آورم
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم