شعر مدح و مناجات

شعر مناجات امام رضا (ع)

در دلم پنجره ای رو به دلت باز کنم
تا که چشمان تو را با خبر از راز کنم
با نگاه تو نمانده است که پرواز کنم
تا خریدار شمائید کمی ناز کنم

فقط بغض می کنم

وقتی که نیستی تو, بهارم بهار نیست
وقتی که نیستی تو, به دلها قرار نیست

این روزهای تلخ که بی تو به شب رسند
آهسته مردن است, دگر انتظار نیست

چرا نظر نمی کند

یار غریب من چرا ترک سفر نمی کند
این شب سخت و تیره را چرا سحر نمی کند

از آخرین نگاه او , به من گذشته سال ها
نگار من بسوی من چرا نظر نمی کند

شعر مناجات امام رضا (ع)

من مریض هجرم و رویای درمان کافی است
پس تبم را خوب کن , کابوس و هذیان کافی است

بهر درمان تمام دردهای لاعلاج
آه … آقا یک نگاه تو به قرآن کافی است

فصل الخطاب

 

بر روی دوشت کیسه کیسه کهکشان بود
منظومه هایی مملو از خرماونان بود

سهم کبوتر هاست خوشه خوشه پروین
عمری زمین زیرکشتت آسمان بود

اسرار خدا

در میان خانه ی مولا کرم را آفرید
با سه بیت عمر او دیدم غزل ها آفرید
عمر گل را از گل رویش چه زیبا آفرید
تا لبان خشک او را دید دریا آفرید
شور چشمان مدینه چشمتان از او به دور
نور روی او کجا و دیده های خواب و کور

تمثال تو

گل های بهاری همه غبطه به تو دارند
در حسرت رویت همه گل های بهارند
آرامش رخساره ی تو رشک نسیم است
گل ها به جز از روی تو آرام ندارند

شعر مدح امیرالمؤمنین ‌(ع)

هر کس که با آل علی همراه می گردد

شرح حدیث “وال من والاه” می گردد

“حُبّ علیٌ کُلّ دین و بُغض حیدر کفر”

اینجاست که “فی الدین لا اکراه” می گردد

شعر مدح امیرالمؤمنین (ع)

باید که شرب خمر را تصدیق می کرد

یا حکم این تحریم را تعلیق می کرد

ایمان اهل فقه طور دیگری بود

قرآن اگر رسما ازو تبلیغ می کرد

شعر میلاد حضرت رقیه (س)

رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو

ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو

کاشف الکرب حسین(ع) بعد عموجان هستی

می رود غم ز دلش در عوض دیدن تو

مدح حضرت رقیه (س)

سرمشقِ صبر , صبرِ جمیل رقیّه است
همواره دست عشق , دخیلِ رقیّه است

مثل عموش , مَنسب باب الحوائجی
در باب قُرب , اَجر جزیل رقیّه است

قرآن کوچک

در دست بابا مثل یک قرآن کوچک
نازل شده این سوره ی “خندان کوچک”

نور خداوند ودود افتاده امشب
از منتهای عرش بر ایوان کوچک

دکمه بازگشت به بالا