دلم شد مبتلایت کی می آیی؟
همه عالم فدایت کی می ایی؟
همه عالم به قربان غبار
نخ شال عزایت کی می آیی؟
شعر مدح و مناجات
پیغمبران عرش نشین در تحیُرند
بر ساحتِ مقام شما غبطه می خورند
نوح نبی برای مدارایِ سرنوشت
بر بادبان کشتی خود «یاعلی» نوشت
ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سکر بی اندازه ی ادراک ها
جذبه ات کابوس نامردان و ذکر نام تو
قوّت قلب تمام مردها, بی باک ها
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ, کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
چه قدر صحن شما با صفاست مادرجان
بهشت گوشه ی صحن شماست مادرجان
حضور سبز ملایک در این حرم جاری است
شمیم عطر تو بس جان فزاست مادرجان
کیست تا خانهی ویرانشده تعمیر کند
تا مرا بر در میخانه به زنجیر کند
گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم
تا که راه و روشم یکسره تغییر کند
بر شیعیان حیدر کرار مادر است
آن بانویی که باطنِ آیات کوثر است
ما از دعای فاطمه در بند حیدریم
این ذره ای از آن همه الطاف مادر است
انتهای تمام جادّه ها
باز باید به تو رجوع کنم
کاش خورشید باشم و هر روز
در حریم شما طلوع کنم
خلق و خوی و خصال دخترها
بیشتر می رود به مادرها
دختران می زنند چون مادر
گره محکمی به معجرها
به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب
به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب
من از نامش که زینت برعلی گشته ست فهمیدم
زمانی زینت الله اکبر می شود زینب
تو صاحبش شدی و هی زمان ادامه دار شد
نیامدی و روز و شب جهان ادامه دار شد
نشست تیر پشت تیر روی پلکهایت و
درابروان نافذت کمان ادامه دار شد
زیباترین بهانه برای سرودنی
تنها دلیل خلقت بود و نبودنی
با تو شروع میشود این بار شعر من
زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من