شعر مدح و مناجات

فیض روح القدس عالم معنا زهرا

فیض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا

مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا

منصب شاهانه

آواره ی عشقیم و غم خانه نداریم
بلبل صفتیم و هوس لانه نداریم
آنقدر خمار گل خوشبوی حسینیم
کز شدت مستی غم میخانه نداریم

فانی ام

فانی ام… آغاز و پایانی ندارم جز خودت
غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت

سال ها محتاج نانم از تنور خانه ات
از کسی در سفره ام نانی ندارم جز خودت

نمک گیر

پسر شیر خدا یک تنه طوفان کردی
تو خودت کار تمامی امامان کردی

دست خالی احدی از ته گودال نرفت
سفره تک تکشان را چه پر از نان کردی

عهد شکست

از کودکی ام بر تو گرفتار شدم
مدیون عنایات تو بسیار شدم

گفتند که یا عشق علی یا سر دار
با ذکر علی من به سر دار شدم

تسبیح

پس میزد آسمان به نگاه تو ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت , نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را

روشنی دل

عاشق عشقم و دامان رضا می گیرم
من ناقابل از این راه بها می گیرم

رونقی نیست اگر در دل ویرانه ی من
میروم مشهد و از شاه صفا میگیرم

میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟

میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟
یا حال و روزی که در این شبها گذشته؟

در روضه یاد کربلا هستم, غمم را
میفهمد آنکه تشنه از دریا گذشته

تمام جهان

مانند و مثل شاه نجف در زمانه کیست؟
من گشته ام تمام جهان را . نگرد . نیست

نام علی اگر چه زیاد است در جهان
تنها کسی که مثل علی شد فقط علیست

صمد علیزاده

کشور دلها

عالمی در عالم معنـــا , نجف
قطعه ای از جَنّهُ المأوا , نجف

بارگــاهِ قُدس قدّیسِ وجود
آستانِ عرشیِ مولا , نجف

هر کس که بین وادی کنعـان توقّـف کرد

هر کس که بین وادی کنعـان توقّـف کرد
در بیت الاحزان گریه از هجران یوسف کرد

حسرتْ کشِ دوران شدیم از آن زمانی که
“دُردی کشی”از جام غم ,ما را تعارف کرد

گلدسته

مستیم, مست باده ی انگور عسگری
پس حد به ما زدند به دستور عسکری

تقصیر ما نبود که انگور شد شراب
تابیده بود بسکه به ما نور عسکری

دکمه بازگشت به بالا