شعر مدح و مناجات

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد
دلیـلِ اصلیِ این حال را نمی فهمد

شبیه میوه ی آفت زده ست بر شاخه
کسی که دردِ منِ کــال را نمی فهمد

چشمان ما به قدر دو دریا حسینیه ست

چشمان ما به قدر دو دریا حسینیه ست
امن است ساحل دل ما تا حسینیه ست

ما تکیه میزنیم به این تکیه ها فقط
چون تکیه گاه حضرت زهرا حسینیه ست

قسم به قافله سالار ظهر عاشورا

قسم به قافله سالار ظهر عاشورا
قسم به چادر خاکی حضرت زهرا
قسم به نخل رشید حرم ابو فاضل
قسم به پیکر درهم شکسته ی سقا

بیمارها دارالشفا را می شناسند

بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین ! سرت سالم

غزال ” اُم ولد ” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر – حضرت قائم –

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود
علی سعی و صفا زمزم علی محبوب خالق بود
علی تورات موسی بود علی انجیل عیسی بود
علی داماد پیغمبر علی محبوب زهرا بود

جان به قربان علی و آل او

جان به قربان علی و آل او
بهترین القاب عالم مال او
دست ما و گوشه ای از شال او
سایه دارد بر سر ما بال او

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی
منظومه ی تمام نمای خدا علی

عادت به سجده سمت نجف دارد این سرم
“أصبحت زائرا لک یا…” مرتضی علی

"بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران "

“بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران “
من منتظر نشستم در راه تو کماکان
حتی اگر که مردم یک سر بیا سراغم
“کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران”

دل که می‌‎گیرد دوچشم تر به دادم می‎رسد

دل که می‌‎گیرد دوچشم تر به دادم می‎رسد
در زمان فقر این گوهر به دادم می‎رسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشدسربه دادم می‎رسد

گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را کسی نداشت

گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را کسی نداشت
هنگام خشم, رأفت او را کسی نداشت

شمشیر خویش را به عدو داد وقت جنگ
پس شک نکن,مروّت او را کسی نداشت

دکمه بازگشت به بالا