شعر مدح و مناجات

گرفتار علمدار

ما گرفتار علمدار تو هستیم حسین

از ازل یار علمدار تو هستیم حسین

سمت نوکری ما سمتی دیرینه است

عبد دربار علمدار تو هستیم حسین

میرسد روزی که

میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت

میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت

عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود

میرسد روزی که با حال بکا می بینمت

چادر ببند بر کمرو

چادر ببند بر کمرو انقلاب کن

شام خراب را سر شامی خراب کن

از ما مدافعان حرم انتخاب کن

روی تمام سینه زنانت حساب کن

اهل بهشت

اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم

چون ما فقط گدای گدایان حیدریم

ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم

چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم

شکر خدا

شکر خدا که گریه کن شاه عالمیم

درچشم خلق از کرم او مکرمیم

پایان نمیرسد غم ما بی عزای او

ما موج عشق از دل طوفان ماتمیم 

بعد عمری نوکر

بعد عمری نوکر در حسرتم دیدار را

کار را ول کرده ام چسبیده ام دلدار را

من غلامی میکنم او خوب شاهی می کند

حق نگیرد از من این ارباب و این دربار را

بپذیرید عرض تسلیتِ

بپذیرید عرض تسلیتِ
سینه ها, دست ها, بدن ها را
بپذیرید سرسلامتی ِ
روضه خوان ها و سینه زن ها را

جانم حسین

گرفتار و زار و ذلیلم حسین

دخیلم دخیلم دخیلم حسین

زمین خورده تو به افلاک رفت

که بالاتر از جبراییلم حسین

گویا به سر رسیده

ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم

بــا راه بنده گـی خـدا آشــنا شدیم

هرکس وسیله داشت برای هدایتش

ما با نســیم روضـهء تو با خــدا شدیم

یا ایهاالحسین

یا ایهاالحسین و یا ایهاالشهید

با عشق تو ندیده خدایت مرا خرید

هر سائلی که دست به دامان تو شود

هرگز نمی رود ز سرای تو نا امید

منصب نوکری

سمت نوکریش را که به هرکس ندهند

پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

پخته ی عشق بشو تا که به اوجت ببرند

که در این میکده پیمانه به نارس ندهند

شمیم تربتتان

شمیم تربتتان برده از سرم  هوشم

به شوق وصل حرم مثل چشمه می جوشم

حریم وصحن وسرای تو آنقدر زیباست

که باغ و روضه ی رضوان شده فراموشم

دکمه بازگشت به بالا