درحدیثی هست از شیر خدا مولا علی
کز شعاع پرتوش نور جهان شد منجلی
گفت ایشان روزی همراه بتول
نازنین ریحانه ی باغ رسول
درحدیثی هست از شیر خدا مولا علی
کز شعاع پرتوش نور جهان شد منجلی
گفت ایشان روزی همراه بتول
نازنین ریحانه ی باغ رسول
سهم ما چشم به راهان غم و درد است هنوز
روزهامان همه چون یک شب سرد است هنوز
یک شب سرد , غم و درد و مردی تنها
این همه خانه چرا بادیه گرد است هنوز
شاعر : ایمان دهقانیا
رب کریم ما کرمش اشک مجتبی ست
غربت تمام بیش و کمش اشک مجتبی ست
گفتند حسین جنس غمش فرق می کند
آری حسین جنس غمش اشک مجتبی ست
شاعر : ایمان دهقانیا
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
حلقه به گوش توام ای لقبت لافتی
هرچه بگویی کنمبی چک و چون و چرا
خون دو دیدهگواست بر غم حجر تو یار
بهر مداوای دلکن تو شبی رو به ما
از هرچه هست و نیستدگر بی نیاز شد
دستکسی که پیش کریمان دراز شد
درلطف با گدا, چه کسی بهتر از حسین؟
لبتر نکرده ایم در خانه باز شد
حلقه به گوش تو ام ای لقبت لافتی
هرچه بگویی کنم بی چک و چون و چرا
خون دو دیده گواست بر غم حجر تو یار
بهر مداوای دل کن تو شبی رو به ما
از هرچه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد
در لطف با گدا, چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
من کافر مسلم شده دین حسینیم
ما مقلد عشق و فرامین حسینیم
این دل حرم کرببلا فخر زمین است
ما در صدد بستن آذین حسینیم
هر که مست است مست روی علی است
هر چه مستی است از سبـوی علی است
تاک را کاشت با دو دست خـودش
باده یک قطره از وضوی علی است
می برم نام تورا تاببری نام مرا
پرکن از جام لب خویش همه جام مرا
خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل
بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا