شعر مدح و مناجات

بی تو در زندگیم

بی تو در زندگیم رنگ خدا نیست که نیست

بین عشّاق چو من بی سر و پا نیست که نیست

با غم دوری تو سوخته و ساخته ام

اثری از چه در این سوز و نوا نیست که نیست

وقت عشق است

وقت عشق است چشم تر بدهید

شمع ها مژده ی سحر بدهید

کار دل گیر یک نگاه شماست

بر مناجات من اثر بدهید

سمت هر بنی بشر

ما سمت هر بنی بشری ول نمیشویم

یا مثل قبله ها کج و مایل نمیشویم

ما شیعیان ز روز ازل قول داده ایم

اصلن بدون تربت تو گل نمیشویم

آقا چقدر قدم قدم می آیی؟

آقا چقدر قدم قدم می آیی؟
با ثانیه ها رقم رقم می آیی
تکرار مکررات شاعر این است
آهسته تر از اشک قلم می آیی
نه… جوهر من تمام شد یعنی من

عشق را در سحر نگاه کنید

عشق را در سحر نگاه کنید

ذکر ِ خود را اِله اِله کنید 

گاه تصویر ِ ماه در چاه است

دلِ ما را محیطِ ماه کنید 

تکّه نخی ز چادرت به من بینوا بده

دوبـاره شد وجود من اسیر و مبتلای تو

مثل همیشه شعر من دم زند از وفای تو

عرض ادب به ساحت شما روانه می کند

قافیه های این غزل خلق شده برای تو!

ای خاطرات جمعه ها

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

تنها غریب آشنا, ای مهربانم

از ابتدای خلقتم بستم دخیلی …

نذر تماشای شما, ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

ای خاطرات جمعه ها, ای مهربانم

تنها غریب آشنا, ای مهربانم

از ابتدای خلقتم بستم دخیلی …

نذر تماشای شما, ای مهربانم

دیوانه یِ تو کار ندارد به جهنم

دیوانه یِ تو کار ندارد به جهنم

کفر است اگر پا بگذارد به جهنم

جبریل اگر پیر ِ عبادت شده باشد

بی حُبِّ علی روی میارد به جهنم

هرکس که تورا دوست ندارد به جهنم

دیوانه یِ تو کار ندارد به جهنم

کفر است اگر پا بگذارد به جهنم

جبریل اگر پیر ِ عبادت شده باشد

بی حُبِّ علی روی میارد به جهنم

ما شیعه زاده ایم ,خدا را هزار شکر

شکر خدا که نام علی در اذان ماست

ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست

ذکر علی عبادت مختص شیعه است

این اسم اعظم است که ورد زبان ماست

روضهء رضوان زینب

ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم

در بین شهر, شهره به عنوان زینبیم

ما داغدیده ایم که بر سینه میزنیم

این استعلتش که پریشان زینبیم

 

دکمه بازگشت به بالا