شعر مدح و مناجات

بسم الله

بار دیگر شده دستم به دعا, بسم الله

هر که دارد هوس کرب و بلا , بسم الله

صحن چشمان من, انگار توهّم زده است

شده ام زائرت ای خون خدا, بسم الله

در شگفتی

زصبرت در شگفتی اسمان شد

ز وصفت ناتوان وصف وبیان شد

چه کردی روزعاشورا که چشم

تمام افرینش خونفشان شد

بادست مهربان تو

بادست مهربان توزنجیرمیشوم

در راستای عشق تودرگیرمیشوم

ازکودکی بزرگ شدم زیر بیرقت

شکرانۀ جوانی خود پیرمیشوم

هوای حسینیه

مرا هوای حسینیه بی امان کرده

که چند سال مرا بیشتر جوان کرده

نفس که میکشم انگار بوی کرب و بلاست

هوای صحن ابالفضل مستمان کرده

به نام عشق

غاز می شود غمعالم به نام عشق

 ما داغدار سوگ توایم ای امام عشق

ایناشک ها ز تشنگی ات آب می خورند

 خشکیده در عزای تو یک عمر کام عشق

گدا دور خیمه ات

ما را نوشته اند گدا دور خیمهات

ما را رسانده است خدا دور خیمه ات

یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود

در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات

ای مشکل گشای شیعه

ای مشکل گشای شیعه بیا جان به لب رسید

ای یادگار کرب و بـلا , جـان به لب رســیـد

بــرخـــیز ای عــدالــت بی انــتهــا , بـــیا

دنــیا فـــریب داده جــــوانهـــای شهــر را

شنیده ام شده

شنیدهام شده قلبم وطن برای شما

و زیر قبه تو هم برای من وطناست

چه خوب,که من و تو خانه پیشهم داریم

چنان که عشق کنار  اویسدر قرن است

مـانده برای شـیـعـیان

مـانده برای شـیـعـیان اینیادگــاری:

اشکِمُحرّم…شالِ مشکی…سوگواری

آیاتِعاشورا نرفت از یادِ تاریخ

تفسـیـرهایتمیکند آیـیـنه داری

چه فرقی میکند

مست یک پیمانه یا صدتا چه فرقی میکند

ذکر ارباب و دم عیسی چه فرقی میکند

روزه دارم ای کریم افطار مهمانم بکن

طعم لبهای تو با خرما چه فرقی میکند

یاربنا بخوان

گندم نخورده ایم که بی نان مان کنی
سیبی نچیده بنده ی شیطان مان کنی

نگاه مادرت

چه غم اگر, که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

دکمه بازگشت به بالا