به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد…
اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد
به عشق علی،وقت معصیت ما..
قلم را ملک بین جوهر نمیزد
به کعبه کسی تا ابد سر نمیزد…
اگر کعبه سجده به حیدر نمیزد
به عشق علی،وقت معصیت ما..
قلم را ملک بین جوهر نمیزد
یک عده می گویند رب، یک عده انسانش
یک قوم عبدش خوانده و یک قوم سبحانش
از کعبه می دانم که آدم در نمی آید
حیدر خدائی می کند با دین و ایمانش
عقل گفت از باغ فردوس آرزو داری کجا را؟
حور می خواهی ز جنت یا مقام کبریا را؟
گفتمش رضوان و انعام کثیرش سهم خوبان
جز نمی از آب کوثر که به وجد آورده ما را
“کرار”واژه ای است که زیبنده ی علی ست
خورشید محو چهره ی تابنده ی علی ست
شکر خدا کبوتر جلد نجف شدم
خوشبخت آن دلی که فقط بنده ی علی ست
ببین دلتنگی بی حدّ و حصر این اهالی را
بگو باد صبا آرَد هوای آن حوالی را...
.
گناهم را خدا ای کاش بسپارد به دست تو
که من میخواهم از دست تو حتی گوشمالی را
ای آنکه در تمام جهانت عدیل نیست
در ممکنات، مثل تو حق را بدیل نیست
دست خدائی و زده بیرون از آستین
در آستین حق به جز از این قبیل نیست
اعوذ بالنجف من شر شیطان رجیم امشب
به نام دوست، بسم الله الرحمن الرحیم امشب
سلام ای نقطه ی زیبای تحت باى بسم الله
سلام از جانب سائل به آقاى کریم امشب
بر در خانه ی تو دربان است
سائل قنبرت سلیمان است
بحر موّاج اگر که عاشق نیست
خشکتر از تبِ بیابان است
به نام او که با نامش خدا داده است تلقینم
که جز نام علی در اعتقاداتم نمی بینم
.
علی کاف لعبده، این شعار هر خدا جویی است
خدا می داند و من! گر که غیر از این شود دینم
از یتیمان دورگرد توام، قسمتم بوده دربدر باشم
از خراسان و شام و کرببلا تا نجف دائم السفر باشم
رازق کل شئ یا ستار، واى از دورى از عذاب النار
راهمان گر نمیدهى بگذار، متکدى پشت در باشم
کشیدم روی لوح دل جمال دلبر خود را
نوشتم در سرآغازم کلام آخر خود را
.
فلانی و فلانی و فلانی نه ، فقط حیدر
همان شاهی که داده در نماز انگشتر خود را
راه خدا که جز رهِ پیچ و خمش نبود
حیدر اگر نبود نبی پرچمش نبود
چون با خدای خویش علی همنشین شده
این نان و این نمک سر سفره کمش نبود