شعر شهادت حضرت زهرا (س)شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

تصویرِ هجرِ

تصویرِ هجرِ تو که به ذهنم خطور کرد
آهِ فراق،آینه ام را نَمور کرد

جز “اشک” چیست چاره ی یوسف‌ندیده ها!
یعقوبِ چشم هایِ مرا گریه کور کرد

بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد
ما را گناه‌کاریِ مان از تو دور کرد

یک بار هم گناه مرا رویِ من بیار
آخر خدا چِقَدر شما را صبور کرد

در راه دوست هرچه هزینه دَهی..،کم است
اصلاً به پای یار نباید قصور کرد

تمرین “سوختن” به تماشا نمی شود
باید میان شعله همین را مرور کرد

مست از شرابِ عشق به آغوش شمع تاخت
پروانه سوخت..،مِیکده را غرق نور کرد

گاهی صلاح طفل به تنبیهِ والد است
باید به سر به راه شدن گاه زور کرد

دست از “تَعَلُّقات” بِکش..،”وصل” را بگیر
رودی به “بحر” ریخت که از “شِن” عبور کرد
.
شرط ورود وادی حق..،پابرهنگی است
باید کلیم‌وار عزیمت به طور کرد

هجران بس است ای پسر فاطمه..،بیا
شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد!
.
ما را به حق روضه ی “زهرا”..،درست کن
حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد
آئینه ی زلال نبی پشت در شکست
این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد!؟

 بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا