شعر مدح و مناجات

حسین آرام جانم

بر لوحِ دلم از ابتدا نامِ تو بود

هم چترِ حریمِ زندگی بامِ تو بود

این کشتیِ دل خسته و طوفان زده ام

با گفتنِ یا حسین, آرامِ تو بود

حمید رضا نوری

اَمَّن یُجیب

در خلوتی عجیب نگاهم غریب بود

دستم فقط به دامن اَمَّن یُجیب بود

اَمَّن یُجیب خواندم و یَامَن یُجیب را

از دل صدا زدم, که به دردم طبیب بود

باز هم روضه …

آب دیدم و به یاد لب تو افتادم

باز هم روضه تو زنده شده در یادم

باز هم نام تو و اشک تلاقی دارند

باز هم دل به مصیبات مقاتل دادم

خمره های شراب

نمی از جام ناب میخواهم

خمره خمره شراب میخواهم

بهر گریه برای خون خدا

کی  زحق من ثواب میخواهم ؟

آب رو

آن باده ای خوش است که نذر سبو شود

آن غصه ای خوش است که آه  گلو شود

 اصلا به یک دو قطره نباید بسنده کرد

آن چشمه,چشمه است,که یک روز”جو” شود

اجداد من

اجداد من همه سگ کوی تو بوده اند     

در شهر ما غلامی کوی تو سنت است

شاعر؟؟

زندگی با روضه ها …

کم کم میان روضه تان پیر میشوم

از زندگی بدون شما سیر میشوم

وقتی دلم برای شما تنگ میشود

هر جا که روضه هست سرازیر میشوم

بوی سیب می آید …

این چشم‌ها برای که تبخیر می‌شود؟
این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟

پیراهن محرم من را بیاورید
دارد زمان هیأت من دیر می‌شود

سقای من

خالی شد از نبودن تو زیر پای من

قحط امید آمده بین صدای من

 ترس همیشگیم همین است یک نفر

در خدمت نگاه تو باشد به جای من

سوغات فرشته

وقتی که سوغات فرشته تربت توست

عرش خدا هم گوشه ای از هیئت توست

پس تا که در عرش خدا روضه بگیرند

پیراهن پاره نشان هیئت توست

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

از دست روزگار رهایی نداشتم

بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم

مشهد اگر نبود که جایی نداشتم

رباعیات ناب امیرالمومنین

هردل که بدون مهر حیدر باشد

دل نیست سرای کینه و شر باشد

اسلام به دین مرتضی کامل شد

هرکس که نگشت شیعه کافر باشد

دکمه بازگشت به بالا