قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست
مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست
بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست
مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست
قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست
مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست
بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست
مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست
بایدکه به یاریش علم برداریم
ازسینه اوغصه و غم برداریم
در راه ظهور گل زهرا باید
اندازه وسع خود قدم براریم
سید مجتبی شجاع
ذکرابوتراب عجب مستی آور است
ایننام پیرِ میکده ی حوض کوثر است
اصلاهراس و باک نداریم از حساب
محشرکلید باغ جنان دست حیدر است
مولا اگر نبود,ولایت نداشتیم
روزحساب, باب شفاعت نداشتیم
عاشقنمی شدیم اگر مرتضی نبود
نسبتبه اهل بیت ارادت نداشتیم
خسته شدم,بریده ام آقا, شتاب کن
یا انتخاب کن بخرم, یا جواب کن
برگشت نمهمان و فنا گشتنم همان
هرچهپل است پشت سر من خراب کن
چشم خورشید محلی به سیاهی ندهد
سینه نور به خفاش پناهی ندهد
خصم بیهوده به دنبال اثر میگردی
شب تاریک سوادی به نگاهی ندهد
کشک بیهوده چرا عقل کمت می سابد
برسر حرف مگر نور خدا می خوابد
آسمان را بنگر تا که ببینی – هادی …
– آفتابیست که بر روی سرت می تابد
موسی علیمرادی
تقصیر کیست این همه مدت که نیستی ؟
تقصیر کیست در پس غیبت تو زیستی ؟
می ریزد آبروی من آن لحظه که ملک
می آورد به محضر پاک تو لیستی…
به قرآن و به تورات و بهاِنجیل
قسم بر اِنفِطار و سوره ی فیل
ولایت قلعه ی مُستَحکَمی است
بود حِصنِ امان حَق, ز تَضلیل
لب را بهجز از مدح علی وا نکنی
با دشمن فاطمه مدارا نکنی
گر منتظر یوسف زهرا هستی
غیر از فرج از خدا تمنا نکنی
وقتش رسیده است,که سلمان مان کنی
مجذوب چند آیه ی قرآن مان کنی
ما بت پرستژ ی عشقیم,یاحسین
قرآن ز نی بخوان که مسلمان مان کنی
آقا بنگر سوختن یکدله ها را
سر برده فراق تو دگر حوصله ها را
ما گم شده ی بادیه ی داغ فراقیم
در پای طلب ها بنگر آبله ها را