دنیا برای غنچه پرپر بزرگ نیست
وقتی برای داغ کبوتر بزرگ نیست
او را بگیر بر سر دستت نشان بده
دشمن خیال می کند اصغر بزرگ نیست
دنیا برای غنچه پرپر بزرگ نیست
وقتی برای داغ کبوتر بزرگ نیست
او را بگیر بر سر دستت نشان بده
دشمن خیال می کند اصغر بزرگ نیست
می خانه را در میزنم وقتی بیایی
لب را به ساغر می زنم وقتی بیایی
مُحرم نگشتم , کعبه سبز خدا , پس
از کعبه هم سر می زنم وقتی بیایی
در شرب مدام , نغمه ی نوشانوش
از کرب و بلای او رسیده ست بر گوش
تا لذت سیراب شدن دریابی
از تشنگی حسین یک جرعه بنوش
میلاد عرفان پور
تردید مکن که کربلا آغاز است
بر بام سپهر , مژده ی پرواز است
لبیّک بگو به “هَل ِمن …” عاشورا
این پنجره تا ابد به دنیا باز است
رضا اسماعیلی
دوباره تنگ غروب و…..خدا دلم تنگ است
برای دیدن روحم بیا ,دلم تنگ است
دوباره تنگ غروب و سکوت وتنهایی
شبیه داغ شفق ,بی صدا, دلم تنگ است
سه ساله ای که امیدشبه نوجوانی بو
چقدر پیری او زود وناگهانی بود
اگر چه گیسوی او مثلبرف روشن بود
ولی تمام تنش سرخ وارغوانی بود
ذکر شب و روز آسمانها: عباس
وقتی به بهشت میروی با: عباس
از معرفت و بزرگی اش معلوم است
دارد چه شباهتی به مولا عباس
هدیه ارجمند
این روزها بوی قفس دارد زمانه
اندوه و غربت می وزد از هر کرانه
این روزها دلتنگ دلتنگم شهیدان
کی می رود از خاطر من یاد یاران
هستم یتیم لیک پر از شور وعزتم
حُسن ختام و پرچم پایان نهضتم
بابا خوش آمدی که ببینی که شهر شام
افتاده در خروش ز غوغای غربتم
تا سر زند خورشید او از صبح بامش
یک آسمان مست از تماشای مدامش
تا گردباد شوق او در دشت پیچید
صدها رمه آهو نشسته بین دامش
وقتی که عرش از غم تو غرق ماتم است
گر عالمی حسینه ات هم شود کم است
لب تشنه است دیده ی ما ای قتیل اشک
اما زمان روضه ی تو دیده زمزم است
دست از سر دل بر نمیدارد غم تو
با ما چه کرده سوز داغ و ماتم تو
وقتی دلم را از گِل اشک آفریدند
شد طینت من از غبار پرچم تو