شعر مدح و مناجات

یا حضرت زهرای بتول ادرکنی

یافاطمه  روز حشر ستاری کن

دلسوختگان را ز کرم یاریکن

با همه گفتیم که با زهرائیم

تو نیز بیا و آبروداریکن

آب از سرم گذشت

ساعات عمر من همگی غر ق غم گذشت

دست مرا بگیر  که  آب از سرم  گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم  ٬ بیا

 بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

هر صفا با علی صفا دارد

هر صفا با علی صفا دارد

هر کسی با علی خدا دارد

روی قلب ستاره بنویسید

مثل آقای ما کجا دارد

روز گار غریب

مثل همیشه منتظرم آه می کشم

چون انتظار یوسف از این چاه می کشم

در عالم خیال , مسیر عبور را

در امتداد سبز همین راه می کشم

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علیست

بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علیست

هر که گوید یا علی در روز محشر با علیست

در طواب کعبه گر با دیده ی دل بنگری

هر طرف آئینه ای باشد کزان پیدا علیست

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم

من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم

از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن منجی درون غار می ترسم

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

آنجا که علی واسطه ی فیض خداست

برغیر علی هر که کند تکیه خطاست

با مدعیّان کور باطن گوئـیـد

آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟

شاعر: ؟؟؟

در ملک عدد خدای اعداد یک است

در ملک عدد خدای اعداد یک است

رخسار علی به بزم ایجاد تک است

دانی که طعام بی نمک خوش نبود؟؟

یعنی که خدای بی علی بی نمک است

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

شایسته زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

دکمه بازگشت به بالا