شعر مدح و مناجات

پرچمت بالا

نه شعار ما،شعار عالم است
پرچمت بالاتر از هر پرچم است

هرکسی دیوانه ات شد عاقل است
عقل هر کس نیست مجنونت کم است

یا زینب

دست خدا، دو دست علمدار زینب است
قلب سلیم، یکسره بیمار زینب است
شیعه تمام عمر گرفتار زینب است
عاشق شدن فقط و فقط کار زینب است
هر کس حسین گفت، بدهکار زینب است

دعای هر سحرم

نشد دوباره ، پرم را گرفته اند انگار
دعای هر سحرم را گرفته اند انگار
قفس ز دست من عاصی و من از آن عاصی
تمام دوروبرم را گرفته اند انگار

گفتم حسین و یا حسینش آمد از جانم
هر یا حسینم داشت خیر ختم قرآنم

تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند
فرش حسینیه ست قالی سلیمانم

دختر آسمانی بوتراب

شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است

یا زینب

آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است

پارکابش ، پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است

جانم حسین

نبر نسیم به نزد غریبه ناله ما را
بگیر از نفس یارمان حواله ما را

شکسته تر شده از قامت هلال دل ما
به نزد ماه ببر سفرهٔ مچاله ما را

ایام هجران

با گریه دستم را به ساغر می رسانی
ایام هجران را به آخر می رسانی

بیزارم از آن سفره که دورش نباشی
رزق مرا در روضه بهتر می رسانی

حسین جان

نام حسین بردم و عالم صفا گرفت
از خانه‌ی کریم، سلیمان بها گرفت

منت گذاشت بر سر نوکر که در ازل
خاک اضافه ای صله داد و گدا گرفت

شافع روز قیامت

هرکس که در معامله با دوست غم خرید
حتی اگر زیاد خریده ست ، کم خرید

قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم
ما را برای روضه ی خود در عدم خرید

زیر علمت

در هیأت دل نقش تو چون روز عیان است
“زیر علمت امن ترین جای جهان است”
در کالبد عاشق ما مهر ابالفضل
مانند نفس لازم و مثل ضربان است

یا زینب

دیگر از روی تنم شمشیرها را برندار
نیزه ها را ،تیغ ها را،تیر ها را بر ندار

ریشه هاشان در دلی خون است میدانی خودت
از ستاره زخمم افزون است میدانی خودت

دکمه بازگشت به بالا