سفره باز است بیایید غذا آماده است
هرکجا صحبت توبه است خدا آماده است
بهترین فصل پریدن به خدا اکنون است
بال پرواز بگیرید هوا آماده است
سفره باز است بیایید غذا آماده است
هرکجا صحبت توبه است خدا آماده است
بهترین فصل پریدن به خدا اکنون است
بال پرواز بگیرید هوا آماده است
ناله در ناله صدایت می کنم یارب ببخش
آخرش خود را گدایت می کنم یارب ببخش
گرچه هرجایی شدم امّا به حقّ ِ فاطمه
سینه ام را مبتلایت می کنم یارب ببخش
میبینی آرام جان دل بی قراری را
پایان بده با امدن چشم انتظاری را
باید که ابی ریخت روی آه سوزان
با گریه مرهم میگذارم زخم کاری را
تا به کی باید برنجانم شما را یا حبیب..
یک نظر کن نوکرِ بی دست و پا را یا حبیب
حیفِ تو که نازِ هر درمانده ای را می خری
زود می بخشی ز ما جرم و خطا را یا حبیب
نظری کن که برای تو دلم تنگ شده
سینه تنگ و به هوای تو دلم تنگ شده
سائلم آمده ام کیسهء اشکم پر کن
بینوایم به نوای تو دلم تنگ شده
دلم شکسته مرا باز بیصدا بخرید
رسیده ام به ته خط از ابتدا بخرید
چقدر این رمضان ها بیاید و برود
نمیروم پی کارم دوباره تا بخرید
زبان عرض دعای مرا درست کنید
نمی روم که مرا در دعا درست کنید
رفیقها همه دورم زدند و تنهایم
شدم خراب حسابی، شما درست کنید
دردم گناه و بر لبم افغان مرا ببخش
با توبه آمدم پی درمان مرا ببخش
یاقینی ام به حال غریبان ترحمی
باز آمدم به حال پریشان مرا ببخش
شکر خدا که دوره هجران سر آمده
مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده
چه سفره ای خدا روی ما باز کرده است
جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده
بر دل غمزده امیّد و رجا می آید
بنشینید همینجا که خدا می آید
چقدر دور و بر سفره گدا می آید
ای گنهکار بیا حال بکا می آید
گریه کردن فقط انگار به ما می آید
صد مژده که ای یاران ، ماه رمضان آمد
ای غمزده و حیران ، ماه رمضان آمد
ای آنکه خجل از رب ، هستی ز گناه خود
دوری بکن از عصیان ، ماه رمضان آمد
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو
تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو
پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد
خدا گواست که پیغمبر است این بانو