انگار علی بود که در معرکه آمد
انگار رسول است به تاکید مؤکد
چون منطقاً و خُلقاً و خلقاً نبوی بود
حق است که نازل بشود وحی , مجدد
از کثرت وحدت به نبی بود که حق داشت
جبریل شود در عمل خویش مردد
نیروی علی بود که نیروی علی شد
آن حرف که تکرار شود هست مشدد
چون شیوه ی رزمش به اباالفضل شبیه است
افتاده بیان ها به اگر گفتن و شاید
شاید که به وصفش دو سه تا آیه نیاز است
شاید که نه , حتماً , که نه در اصل که باید
یک سوره مجزا بشود نازل و بعدش
تفسیر شود در صد و ده صفحه مجلّد
در وقت اذان روی علیّ ولی الله
تحریر صدایش شده در حنجره ممتد
این هوهوی برخاسته از مأذنه شهر
تسبیح نسیم است در آن موی مجعد
بر شانه خود سلسله انداخته یا زلف
شد سلسله دار نبوی را یل ارشد
زد قید امیری جهان را پس از آن که
هر کس به غلامی درش گشت مقید
ماهیت من هست غلام علی اکبر
چون شعر “مؤیّد” که به ذات است مؤیّد
حکم است که در معرکه گردانی تیغش
بر خاک بیافتد سر گردن کش مرتد
با هیبت او صلّ علی حیدر کرار
با جلوه ی او صلّ علی آل محمد
علی کاوند