از غم جدّ غریبت
تکیه بر دیوار کعبه میدهی وای از دلت
از غم جدّ غریبت آگهی وای از دلت
روز و شب گریه کنی و باز روز آمدن
نالهی وا زینبا سر میدهی وای از دلت
اشک, چشمت را بگیرد با «انا ابن الفاطمه»
روی دیوار حرم سر مینهی وای از دلت
یاد دیوار و در و گودال و نهر علقمه
میشود هر یک به روضه منتهی وای از دلت
آن دو را پیش تو از کعبه تا شهر مدینه دور نیست
بازگردد ناگهان بر تو غمی وای از دلت
آن دو را بیرون کشی از قبرها نعرهکشان
تا زنی سیلی به آن دو وانگهی وای از دلت
روضه میخوانی به وقت انتقامت تا دهی
عالمیان را نجات از گمرهی وای از دلت
تا اراده میکنی یک آن رَوی کرب و بلا
داغها دارند با تو همرهی وای از دلت
«یا لثارات الحسین» تو به ما هم میرسد
ای امیر لشگر ثاراللّهی وای از دلت
جان به قربانت چقدر آن روز زحمت میکشی
تا قیود نفس از ما وانهی وای از دلت
عالمی در انتظار صوت مولایی توست
کِی «انا المهدی» به عالم سر دهی وای از دلت
شاعر؟؟؟؟