کاروان راهیست ای جاماندهها راهی شویم
کاروان راهیست ای جاماندهها راهی شویم
جادهی عشق است تا عرش خدا راهی شویم
مقصد این کاروان همواره همراه نسیم
سرزمینی نیست غیر از کربلا راهی شویم
قصهی دلدادگی را مینویسد اشتیاق
پا برهنه تا حریم با صفا راهی شویم
روضهخوان چشم است در باران احساسات ناب
پا به پای اشکهای بیریا راهی شویم
پرچم سرخ اباالفضل آفتاب دوش ماست
با نوای یا حسین و یا اخا راهی شویم
همنوا با نوحهخوانان عزادار و نجیب
رخصت از زینب گرفته با عزا راهی شویم
تربتش کار هزاران شیشه دارو میکند
ای گرفتاران مشتاق دوا راهی شویم
با توکل بر خدا با گامهای استوار
تا زیارت در حریم دلربا راهی شویم
فکر مهمان کرده قطعا میزبان مهربان
بیخیال موکب و مهمانسرا راهی شویم
در خبرها آمده خوش نیست حال روزگار
تا کنار قبر مولا با دعا راهی شویم
در همه عالم کسی که دلپریشان میشود
میرود خلوت کند با آشنا, راهی شویم
در نگاه اهل معنا حال دنیا خوب نیست
تا شود ختم بخیر این ماجرا راهی شویم
میشود در زیر قبه هر دعایی مستجاب
یادتان باشد به شوق مقتدا راهی شویم
دورهی سبز ظهورش را بخواهید از خدا
وقتمان تنگ است چون باد صبا راهی شویم
مصطفی کارگر
همون چند بیت اول دلمو تکون داد چشمامو تر کرد .. خوب بود دم شما گرم