شعر مدح و مناجاتشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)
به روی پرسش علامه ها جواب زده
به روی پرسش علامه ها جواب زده
گمان کنم که خدا روی خود نقاب زده
کمی بزرگ شدم بین دیده ها دیدم
که مهر نوکریش بر من خراب زده
کنار اسم خدا محتوای بسم الله
عجب که نام علی روی هر کتاب زده
هر آنکه هیبت ایوان عشق را دیده
هزار سال نخفته است وگشته خواب زده
چه خطبه های عجیبی,سوره های پری
کسی که خوانده به جانش شراب ناب زده
میان مصحف نهج البلاغه فهمیدم
برای عالمیان خانه ی شراب زده
میان بدر و احد آن جناب جبریلش
چقدر بوسه به دست ابوتراب زده
برای دیدن حال قنوت حضرتشان
دو مرتبه جگر مشرق آفتاب زده
تحیرم همه اش این شده چرا آخر
مرید حضرت حیدر شده عتاب زده
علی حسنی