شعر ولادت حضرت علی اصغر (ع)

شوق شیدایی

کهکشان داشت شوق شیدایی

چهشبی شد شبی تماشایی

بویکوثر گرفت ساغر و گشت

حالتمستی ام طهورایی

ازبهشت خدا طلوع نمود

یکافق ماهتاب زهرایی

عرشگهواره را تکان میداد

جبرئیلاست گرم لالایی

سرهر مأذنه اذان میداد

علیاکبر به لحن طاهایی

کامبا تربت از پسر برداشت

پدریبا دو چشم دریایی

وهمین که نگاش کرده حسین 

کربلاییصداش کرده حسین

چشماو آمده که ناز کند

نزدچشم پدر نماز کند

آمداز کارهای بسته ی ما

کهگره های کور باز کند

دستهایگره گشایش را

گرسوی آسمان دراز کند

آنقدربخشد از خزانه ی غیب

خلقرا تا که بی نیاز کند

آمدهراز سر به مهری را

بیشاز پیش غرق راز کند

سورهی عشق را طنین انداز

ازدل پرده ی حجاز کند

شد(( فدیناه )) شأن والایش

جلوهای کوچک از تجلایش

همنفسبا نسیم خوش خبری

درمبارک دقایقی سحری</spa n>

مژدگانیبده رباب, شدی

صاحبماه طلعت دگری

فخرکن عاشقانه بر مریم(س)

کهنزادست این چنین پسری

(( وانیکادی )) بخوان که یک وقتی

نزندچشم بد بر او نظری

بارخود را ببند چندی بعد

پابه پای حسین(ع) همسفری

پابه پا در مسیر کرب و بلا

بایداین نازدانه را ببری

غممخور گر دل تو بیتاب است

مشکاین قافله پر از آب است

 توحیدشالچیان ناظر

 

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا