شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)
غزل رباعی امام الرئوف
ای آن که کار و بار تو مشکل گشایی است
در آستان لطف تو کارم گدایی است
دیدیم در نگاه بلند کبوتران
در این حریم اوج اسارت، رهایی است
از بس که مهربان و رئوفی برای تو
فرقی نداشته ست که سائل کجایی است
ما صاف و ساده در طلب دیدن توایم
ما را قبول کن دل ما روستایی است
تنها نه این که حج فقیرانی ای امام
هرکس که زائر تو شود کربلایی است
در مدح تو قلم زده هر شاعری ولی
اول کسی که شعر نوشته “سنایی” است
با دست خالی آمدم و دست پُر شدم
سهم من از زیارت تو این رباعی است:
“دل خسته و روسیاه، با بار گناه
افتاده دلم به راه، با بارگناه
چون ذره پی کسب فروغ از خورشید
رفتم به پناه شاه، با بار گناه”
مجتبی خرسندی