شعر ولادت پيامبر اكرم (ص)

یا رسول الله

قلم به دست گرفتم، قلم مسلمان شد
به صفحه نام تو دید و ز دست لرزان شد

قلم ز دست رها شد به طرفه العینی
ز شاعرش جلو افتاد و صاحب جان شد

نوشت آنچه “و ما یسطرون” خطابش کرد
همان که سوره ی طه و فجر و انسان شد

شکفت غنچه‌ی لبهای ماه عام الفیل
شکافت عرش خدا و نبی نمایان شد

خدا به عبد خودش، عبد صالحی بخشید
ز مقدمش همه ی کائنات میزان شد

صدا زدش که بخوان، اقرء اقرء یا احمد
و جلوه های الهی در او فراوان شد

*نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت*
میان عرش خدا بلبلی غزلخوان شد

اگر چه بعد رسولان حق پیام آورد
اگر چه طبق عدد، خاتم رسولان شد

ولی یکی که نبی بود و هیکس که نبود
فقط “ستوده” خدا را یگانه مهمان شد

 محمد باقر انتصاری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا