شعر مناجات امام حسين (ع)
در سینه داغ داریم
در سینه داغ داریم این داغ مختصر نیست
شور و نوای ما را در هیچ سر گذر نیست
دل را دخیل بستیم بر تار زلف ماهی
جز تارهای زلفش جای دگر خبر نیست
آب از دو دیده دادیم بر زخم تشنه کامی
تسکین زخم او جز این دیده های تر نیست
ای ماه خفته بر خاک ای شاه غرق در خون
هر چند هم برانی ما را ز تو حذر نیست
چون بی علاج بودند حلق تو را دریدند
خنجر به روی جای بوسه که کارگر نیست
چشمت به خیمه ها بود سر را ز تن ربودند
بردند روی نیزه نیزه که جای سر نیست
شاهان به تخت زرین گیرند جای ، برخیز
جای تو گاه نیزه گاهی به طشت زر نیست
تو تیغ و خواهر تو خورده است تازیانه
از زینبی که دیدی دیگر مجو اثر ، نیست
داریوش جعفری