شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

قطب عالم

از یتیمان دورگرد توام، قسمتم بوده دربدر باشم
از خراسان و شام و کرببلا تا نجف دائم السفر باشم

رازق کل شئ یا ستار، واى از دورى از عذاب النار
راهمان گر نمیدهى بگذار، متکدى پشت در باشم

بده در راه مجتبى نانى، تکه اى استخوان، تو میدانى
گفته ام با عوام و پنهانى، کاش من هم سگ گذر باشم

خلق ما از اضافه ى گل تو، ساکنم پشت درب منزل تو
تشنه ام تشنه ى فضائل تو، زنده یا مرده ات اگر باشم

آتش افتاده است در جانم، کافى و الغدیر میخوانم
در فصول بحار حیرانم، مست نام تو در غُرر باشم

دست پیغمبر آمد از افلاک، قلب من راسپرد بر حکاک
روى قبلم نوشت از لولاک، اینچنین نقش بر حجر باشم

یأکل کل ذنب عشق شماست، مثل آتش که چوب را ماواست
حب حیدر درون ما برپاست، شکر لله که در شرر باشم

قال احمد که وال من والاه، به محمد که عاد من عاداه
نقطه ى تحت باى بسم الله، تو ابانا شدى، پسر باشم

قطب عالم، پى مدار توام، غمزه اى کن، که من شکار توام
مست هو هوى ذوالفقار توام، زیر تیغت همیشه سر باشم

سید علیرضا شجاع

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا