شعر ولادت امام حسن (ع)

جانم حسن(ع)

مژده که باد صبا با گل لبخند آمد
در بهار رمضان عطر خوشایند آمد

مظهر جود و کرم وجه خداوند آمد
نفَس ماه زدیدار رخش بند آمد

کیست این ماه درخشنده که دارد جلوات
پسر حضرت زهرا! به قدومش صلوات

عرش از مقدم او آینه بندان شده است
فرش از آمدن ماه چراغان شده است
وقت رقص و طرب مرغ خوش الحان شده است
هر کویر دل مسکین گلستان شده است
به سخاوت همه جا شهره اش آوازه گرفت
شهر با آمدن او نفسی تازه گرفت

قلم از وصف کرامات تو درمانده شده
ماه از دیدن رخسار تو شرمنده شده
حاتم از مکتب اکرام تو بخشنده شده
لب هر شیعه برای تو پر از خنده شده
به همه خلق جهان بذل و محبت داری
توکریم ابن کریمی و کرامت داری

آمدی تا که صفا بخش دو عالم باشی
به علی نائب و بر فاطمه همدم باشی
یا که سرچشمه خیرات دمادم باشی
به دل شب زدگان نور مسلّم باشی
هرکجا نام تو بردم دلم آرام گرفت
هرکسی پای تو افتاد، سرانجام گرفت

آنکه یک عمر نمک گیر شد از نان حسن
آبرو دار شد از سفره ی احسان حسن
شده ام تا به ابد دست به دامان حسن
همه هستی من بادبه قربان حسن
سرّ عشق تو دل و دین مرا یکجا برد
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

دستگیر دل سرگشته گمراه تویی
ما همه نابلدیم و بلد راه تویی
بهترین ذکر و مناجات سحرگاه، تویی
به خدا ساده ترین راه به الله تویی
ای تجلی کرم، لطف و عطا یعنی تو
راه نزدیک به دیدار خدا یعنی تو

کاش روزی برسد شیعه دلش شاد شود
قبر خاکی تو هم با حرم آباد شود
صحن زیبای تو چون صحن گوهرشاد شود
بهترین واقعه قرن، قلمداد شود
عاقبت گرد خوشی برسر غم می‌ریزد
از دل صحن حسن نوحه ودم می ریزد

علی بهرامی نیا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا