مادر مهربون
همسر علی ، مادر مهربون
ای جوونِ قد کمونِ نیمه جون
دنیا رو محروم نکن از بودنت
حتی بین بسترم شده بمون
قاتل تو شده انگار فاطمه
خون روی در و دیوار فاطمه
داغ دیدن محسنتو گذاشت
رو دلت تیزی مسمار فاطمه
همسرم تو رو برای این زدن
که بگن شوهرتو زمین زدن
سیلی به روی تو با انگشتری
که بوده از قسمت نگین زدن
تو میخواستی نباشه تنها علی
دیدی مونده بین نامردا علی
برای دلخوشی من روی در
باخون پهلو نوشتی “یاعلی”
فکری واسه بچه هات بکن عزیز
نرو زندگی مونو بهم نریز
بذار اصلا رو سرم خراب بشه
خونه رو با قد خم نکن تمیز
باغ پیرهن تو لاله کاری
چشمه ی چشم تو دائم جاریه
معلومه سه ماهه توی بستری
بسکه زخمای تن تو کاریه
شده خواهش بمونم بی جواب
بیشتر از تو علی میکشه عذاب
گفتم اسما درو دیگه نشوره
خون مظلوم که نمیشه پاک با آب
به تو اصلا نمیاد قد کمون
چطوری بگم نرو پیشم بمون
خواهش فاتح خیبر و خودت
بیا از اشک چشای من بخون
کار تو به سختی تار دیدنه
درد و دل های منو شنیدنه
صدایی که میاد از تو این روزا
تنها خس خس نفس کشیدنه
انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
نگران حالت هیچ کس نشده
بگو حالا تو غریب تری یا من ؟
هیچ کسی عیادتت نیومده
این دَم آخریه سینه زنی
روضه خون غارت پیروهنی
برای حسین با بازوی کبود
مشت به سینه ی شکسته میزنی
محمد داوری
