شعر ولادت حضرت زهرا (س)

ام ابیها

حوریه،انسیه و زهره ی طه،زهرا
کفو حیدر شده و ام ابیها،زهرا
ای کریمه تویی امید گداها، زهرا
ذکر ما در همه اوقات علی یا زهرا

فاطمه،فاضله و عالمه و حنانه
بضعهٌ منی پیغمبری و دردانه

علت خلقت شمسی و قمر یا زهرا
دم حیدر گَه جولان و خطر یازهرا
ذکر تسبیح ملائک به سحر یازهرا
مانده در خلقت تو کیف بشر یازهرا

وصف تو دست خدا، قلب جلی می خواهد
درک تو کار بشر نیست علی می خواهد

ای فدای نخی از چادر تو مادرها
از تو باید بنویسند همه دفترها
غیر تو از چه بگویند سر منبرها
کفو تو شخص علی بود نه آن دیگر ها

راه عشق است رهت راه بلد می خواهد
پسر فاطمه ی بنت اسد می خواهد

چه شکوه و جلواتی و عجب هیمنه ای
ذکر تسبیح موذن به سر ماذنه ای
تو گل سر سبد گل پسر آمنه ای
سیزده نور خدا را به خدا آینه ای

شمس از شرم حضورت به جهان، آب شده
محضرت حضرت جبریل شرفیاب شده

پیش پرهای تو انداخت هما پر پایین
بکشد خطبه ات ابلیس ز منبر پایین
روز محشر رسد این جمله ز داور پایین
ای خلائق همه خاموش همه سر پایین

علت خلقتتان باب کرامات رسید
به صف حشر کنون مادر سادات رسید

دارد از هیبت تو کون و مکان می‌لرزد
و اذا زلزلت الارض ، جهان می‌لرزد
از سکوت تو زبان بین دهان می‌لرزد
این فلانی ست که همراه فلان می‌لرزد

چه شود شاد کنی قلب بشر را زهرا
خودت آتش بزنی آن دو نفر را زهرا

هر که جز راه شما رفت شده سرگردان
قسمت فاطمیون چشمه ی کوثر گردان
تو مرا جیره خور سفره ی حیدر گردان
وقت رجعت به دم خویش مرا برگردان

تا ببینم به تن خصم شرر افتاده
قاتل محسن تان قعر سقر افتاده

گل لبخند علی مرهم حال بدتان
شد سقیفه سبب اشک و غم بی حدتان
نانجیبی جلوی گل پسر ارشدتان
بکشند دستش الهی که به ناحق زدتان

زیر آماج لگد ذکر لبت یا حیدر
تو طرفدار علی پس شده حق باحیدر

بلبل بیت علی در چمنش افتاده
طوطی خوش نفسش از سخنش افتاده
جلوی چشم حسین و حسنش افتاده
دشمنت گفت به طعنه که زنش افتاده

فاطمه خورد زمین خانه ی حیدر لرزید
در که افتاد سرش فاتح خیبر لرزید

میوه ی قلب رسول مدنی را کشتند
باز نمرود صفت بت شکنی را کشتند
در گلستان علی یاسمنی را کشتند
پیش مرد آن همه نامرد زنی را کشتند

پدر خاک چنین آب نمی شد ای کاش
هتک ناموس علی باب نمی شد ای کاش

کربلا آتش و اطفال و زنان واویلا
اصغر و حرمله و تیر و کمان واویلا
جگر سوخته و داغ جوان واویلا
دختر فاطمه و شمر و سنان واویلا

خیمه دست پسر سعد و شبث افتاده
کار ناموس پیمبر به چه کس افتاده

 سید حسین صمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا