حسین جان(ع)

من منتظر هستم که باشم‌بیشتر با تو
من منتظر هستم عزیزم پس خبر با تو

هرکس که دارد ادعای عشق میفهمد
طعم محبت را نمیفهمد مگر با تو

تربت حسین(ع)

کدام خاک شبیه زمین کرب و بلاست؟
کدام روزِ دگر مثل روز عاشوراست؟

در این زمانه ی درد آفرینِ غم پرور
کدام خاک به جز تربت حسین شفاست؟

یا فاطمه

آهی کشید آتش و از شرم آب شد
آن دم که قاتل نفس بوتراب شد

وقتی که فاطمه به دفاع از علی شتافت
هرچه که بود نقشه ی دشمن برآب شد

زمین کرب و بلا

کدام خاک شبیه زمین کرب و بلاست؟
کدام روزِ دگر مثل روز عاشوراست؟

در این زمانه ی درد آفرینِ غم پرور
کدام خاک به جز تربت حسین شفاست؟

جانم به قربانت

تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمان هارا درآورده به فرمانت

مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی
که میخوانند خود را ارمنی ها هم مسلمانت

جوانان بنی هاشم بیایید

نامش علی و اوست سرتاپا محمد
باید علی او را بخوانم یا محمد؟

خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند
خواندند با هر منطقی اورا محمد

گهواره ای کوچک

مثل علی اکبرم میشد جوان ای کاش
میگفت صبح و شب برای من اذان ای کاش

مثل اباالفضلم علم بردوش می آمد
میشد بلای جان جمع دشمنان ای کاش

زمین کرب و بلا

کدام خاک شبیه زمین کرب و بلاست؟
کدام روزِ دگر مثل روز عاشوراست؟

در این زمانه ی درد آفرینِ غم پرور
کدام خاک به جز تربت حسین شفاست؟

یا ام المومنین

پیمبر دلخوش است از اینکه هستی در کنار او
زمستان هم که باشد باز هم هستی بهار او

زمانی که نبوت را همه انکار میکردند
عداوت های خودرا با نبی اظهار میکردند

یا علی اکبر(ع)

نامش علی و اوست سرتا پا محمد
باید علی او را بخوانم یا محمد؟

خُلق عظیمش را همینکه خَلق دیدند
خواندند با هر منطقی اورا محمد

دُرّ نجف

میچکد از شوق وقتی اشک نم نم در نجف
با دم او میرود از سینه ها غم در نجف

درد اگر داری برو دنبال درمان کربلا
زخم اگر داری بیا دنبال مرهم در نجف

نوای عشق

جز نوای عشق هرگز نیست شوری در سرش
او که سرتا پا شده محو صفات دلبرش

شد مسلمانِ نگاه رحمه للعالمین
قبل از آنیکه بخواند آیه ای پیغمبرش

دکمه بازگشت به بالا