شعر مناجاتی ماه مبارک رمضان

از خوب و بد هر عملت با خبرم من
چون از رگ گردن به تو نزدیک ترم من

صد بار اگر توبه شکستی و گذشتم
صدبار دگر توبه کنی می گذرم من

شعر مناجات با امام زمان عج

دل کنده ایم از همه اشتیاق ها
خوش کرده ایم دل به همین اتفاق ها

حتما گناه باعث دوری ما دوتاست
آری منم دلیل تمام فراق ها

شعر مناجات با خدا در ماه رمضان

حب دنیا عاقبت این بنده را گمراه کرد
سینه من را تهی از حب یا الله کرد

با ندانم کاری ام این قلب جای غیر شد
دستهایم را معاصی از درت کوتاه کرد

جز رضای نفس کاری بر نمی آید ز من
نفس من امیال من آخر مرا خودخواه کرد

ماه رحمت آمد و این مژده های مغفرت
زنده امید مرا بهر نجات از چاه کرد

هم گناهم را ندید و هم مرا با رحمتش
میهمان و روزه دار و لایق این ماه کرد

کاه طاعات مرا با رحمت خود کوه کرد
کوه عصیان مرا هم با کرامت کاه کرد

مستحق آتشم حتما برای بخششم
باید این آلوده را با پنج تن همراه کرد

وقت توبه کردنم با بردن نام حسین ع
یک طرف بایست توبه یک طرف هم آه کرد

روضه کرب و بلا اصلا مناجات من است
گریه باید بر حسین ع هر گاه و هر بیگاه کرد

روضه مکشوف,مکروه است نزد مادرش
داغ این صحنه مرا وادار بر اکراه کرد

دوره اش کردند طوری که هراسان خواهرش
رو به سوی قتلگه فریاد وا اماه کرد

هر کسی که هر چه دارد سوی مقتل میدوید
ضربه نیزه چه ها با پیکر آن شاه کرد

اسماعیل روستائی

شعر مدح امیرالمؤمنین ‌(ع)

هر کس که با آل علی همراه می گردد

شرح حدیث “وال من والاه” می گردد

“حُبّ علیٌ کُلّ دین و بُغض حیدر کفر”

اینجاست که “فی الدین لا اکراه” می گردد

شعر مدح امیرالمؤمنین (ع)

باید که شرب خمر را تصدیق می کرد

یا حکم این تحریم را تعلیق می کرد

ایمان اهل فقه طور دیگری بود

قرآن اگر رسما ازو تبلیغ می کرد

شعر میلاد حضرت رقیه (س)

رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو

ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو

کاشف الکرب حسین(ع) بعد عموجان هستی

می رود غم ز دلش در عوض دیدن تو

مدح حضرت رقیه (س)

سرمشقِ صبر , صبرِ جمیل رقیّه است
همواره دست عشق , دخیلِ رقیّه است

مثل عموش , مَنسب باب الحوائجی
در باب قُرب , اَجر جزیل رقیّه است

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

میـان آینـه هــا عکس یــار افتــاده
خـدا بـه حضرت اربـاب دختـری داده
فرشتـه هـا همگـی در تـدارک اطعـام 
و دود کــردن اسپنـد بهــر شهـزاده

شعر مدح و ولادت ریحانه کربلا

دختـری از عشیره یِ خورشید
چشم خود باز کرد و دنیا دید…
گل لبـخنـد بر لـب توحـید
شاه دین گونه های او بوسید

شعر مدح و ولادت حضرت رقیه (س)

دختـر نوری و به ما نور خدا بخشیدی
تو با دعـا آمـدی و حـال دعا بخشیدی

پر از صدای رحمتی پر از سلام و صلوات
به خانه یِ شاه وفا خوب صفا بخشیدی

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

با طعم خنده های تو دنیا از این به بعد
نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان
در چهره ی تو حضرت زهرا از این به بعد

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق
ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق
تو فرق داری با همه , از دار دنیا
تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق

دکمه بازگشت به بالا