شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

این شمع وقتی رفته سوسو رو به قبله
خورشید می تابد ازاین سو رو به قبله

وقت نماز فاطمه مانده ست عقلم
قبله به او رو کرده یا او رو به قبله؟

زبانحال مولا در فاطمیه

رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من حبیبه ی من مهربان من

میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من

شعر روضه حضرت زهرا (س)

این گریه های بی سخن اشکال دارد؟

یا این که چشمان حسن اشکال دارد؟

هرروز می شوئی سه دفعه پیرهن را

زهرا مگر این پیرهن اشکال دارد؟

شعر روضه حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا (س)

ای که خیال رفتن ازاین خانه داری

بعد تو زینب می نماید خانه داری
 
نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست

بعد تو من می مانم و دل بی قراری

شعر روضه حضرت زهرا (س)

نه سال با تو شد سپری روزگار من

تنهافقط تو بوده ای غمخوار و یارمن

نه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود

من مرد خانه بودم و تو خانه دار من

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش

مدینه بود و غم و غصه های بسیارش

مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا

مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش

شعر مدح مولا

معنی آئینه و آب ای علی

شوق تمنای شهاب ای علی

حاصل عمر نبی ای شیرحق

ضامن فردای کتاب ای علی

شعر فاطمیه

ای روزگار چند صباحی به کام باش

بر زخم ما به جای نمک التیام باش

جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر

روح الامین مراقب دارالسّلام باش

شعر مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

شأنش ز حدِّ فکر و گمان ها فراتر است
وز هرچه گفته اند و شنیدیم, برتر است

عالَم اگر همه ز سبوی علیست, مست
امّا ز یک تجلّی او, ماتْ حیدر است

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است

خواندن روضه در چند برابر سخت است

از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن

از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است

شعر روضه حضرت زهرا س

از بسکه دلم را غم جانکاه گرفته

راه نفس از پیچ و خم آه گرفته

یارب چه خسوفی است که پوشانده قمر را

خورشید ز نیلی شدن ماه گرفته

شعر روضه فاطمیه

«زبانحال امیرالمومنین ع»

رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من
زهرای من حبیبه ی من مهربان من

میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟
دیگر شدم بدون عصا آسمان من

دکمه بازگشت به بالا