تک بیت فاطمیه

فاطمه بین در و دیوار خانه گیر کرد

اتفاق ناگواری که علی را پیر کرد

مسعود اکثیری

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع) »

در یاد داری یک زمان, من بودم و تو
بی‌حرف و بی‌شرح و بیان من بودم و تو

من باعثِ خَلقِ جهان, تو باعثِ من
آری؛ عدم بود و در آن من بودم و تو

شعر روضه حضرت فاطمه (س)

بانو شکسته بال و پرت میکشد مرا
زخم نشسته بر جگرت میکشد مرا

وقتی میان بستر خود آه می کشی
سوز صدای مختصرت میکشد مرا

مرثیه حضرت زهرا (س)

ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد
فقط خدا ست که از کار او خبر دارد

 یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد

شعر مناجات و مرثیه سیدالشهدا (ع)

ﻧﮕﻔﺘﻨﯽ ﺳﺖ ﻏﻢ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ

ﭼﻨﺎﻥ ﻋﻘﯿﻖ, ﺷﺪﻡ ﺩﺍﻍ ﺩﺍﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ

ﺑﻪ ﻣﺸﮏ ﻃﻌﻨﻪ ﺯﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺤﻄﯽ ﺁﺏ

ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻟﺐ ﺁﺑﺪﺍﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ

مدح و مرثیه حضرت زهرا (س)

ﺗﺎﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ

ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ ست
ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ

شعر روضه حضرت زهرا (س)

انگار که چشمانِ تو را خواب گرفته
کاشانه ی ما را غمِ سیلاب گرفته

نزدیکِ سه ماه است نخوابیده ای اما
حالا چه شده چشمِ تو را خواب گرفته؟

شعر روضه غسل حضرت زهرا (س)

می شویمت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجای تو

قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

« زبانحال امیرالمومنین (ع)»

دق مرگ می شوم زِ نفسهای آخرت
دق مرگ گردد آن که چنین کرد پرپرت

جان می دهی تمامی شب در برابرم

جان می کنم تمامیِ شب در برابرت

شعر روضه حضرت زهرا (س)

ناراحتی انگار ز دستم , نه حسن ؟

پنداشتی از تو هم گسستم , نه حسن ؟

هر کس که نداند تو که بهتر دانی

در خانه چرا نقاب بستم , نه حسن ؟

مناجات با امام زمان عج در فاطمیه

ای روشنایی سحر فاطمیه ام
صاحب عزای خونجگر فاطمیه ام

ایام می روند به امید دیدنت
یک بار رد شو از گذر فاطمیه ام

شعر مدح حضرت زهرا (س)

نور با آینه وقتی متقابل باشد

ذره کوچکتر از آن است که حائل باشد

نور, زهراست و آئینه علی, ذره کجاست

که در این بین فقط عاطل و باطل باشد

دکمه بازگشت به بالا