مناجات
قبل رفتن سمت معصیت توانم را بگیر
هر کجا که سر کشی کردم عنانم را بگیر
ناتوانم تا نگه دارم زبانم را ولی
تو توانایی بیا پس این زبانم را بگیر
مناجات
قبل رفتن سمت معصیت توانم را بگیر
هر کجا که سر کشی کردم عنانم را بگیر
ناتوانم تا نگه دارم زبانم را ولی
تو توانایی بیا پس این زبانم را بگیر
شاید امشب نظر کنی ما هم
دل به جانان دهیم جان را هم
خواهد آمد شبی که می آییم
در حرم هروله کنان باهم
یا والقمر! والشمس! مزمّل! اباالفضل!
ای قبله گاه شاعر بیدل اباالفضل!
الفاظ موج و, دامنت ساحل اباالفضل!
یا دائم الفضلِ علی السائل اباالفضل!
وقتی وجود گل بدون خار, ممکن نیست!
مهمانی ات بی بنده ی بدکار, ممکن نیست!
خواهم ببندم کوله بار بندگی ام را
وقتی نباشم هر سحر بیدار, ممکن نیست!
السّلام ای , اُمِّ زهرای بتول
السّلام ای همسر و یار رسول
السّلام ای سایه سارت مستدام
واجبُ التّکریم , واجبْ احترام
به روی زندگی خویش پا گذاشته است
قریش را به خداوند وا گذاشته است
از آن زمان که مسلمان شده است جانش را
دراختیار رسول خدا گذاشته است
سه سال آخر عُمرش شکسته تر شده بود
بلی شکسته تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود
تمام بال و پر او کبود و زخمی بود
که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود
تا نخواهم دوا نخواهم داشت
با گناهان تو را نخواهم داشت
عاشـقانه مـرا صـدا کـردی
عشق را بی دعا نخواهم داشت
ای مهربان خانه خریدار اه من
بعد از خدا و بعد علی تکیه گاه من
مختص پاکی تو شده ام مؤمنین
باشد سلام خالق سبحان گواه من
تا شدم دور از حریم تو بلایم شد زیاد
غفلت آمد به سراغ من خطایم شد زیاد
پرسه ام با اهل دنیا غافلم از مرگ کرد
دل سپردن ها به این دار فنایم شد زیاد
میان صفحه ی آیینه آفتاب ترینی
بناست جلوه ی خورشید را دوباره ببینی
پر از محمَّدی عشق میشود نفس تو
دو شاخه ی گل از این باغچه اگر که بچینی