چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم

چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم
گریه مکن برابرم, آرام خواهرم

دلتنگ روزهای مدینه شدی, ولی
همراه ماست مادرم, آرام خواهرم

لبریزم از دلواپسی آقا

لبریزم از دلواپسی آقا
اینجا هوایش گرم ودلگیر است
دلشوره ای دارم حسین من
انگار قلبم بین زنجیر است

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود
هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود

این دل سنگم که جای خود,شنیدم از کسی
ریگ های دشت با نام تو گوهر میشود

کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا

کوفیان در دلشان کینه ی زهراست نیا
مسلمت را بنگر بی کس و تنهاست نیا

کار این بی صفتان سبّ عمویم علی است
بینشان بغض علی واضح و پیداست نیا

مسلمم سلمانُ منّای حسین

مسلمم سلمانُ منّای حسین
در رگ من خون بابای حسین
قبله گاهم قدّ و بالای حسین
ارزشم هیچ است منهای حسین

ماه عزا آمد دل عالم گرفته

ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته

هرکس به هرنحوی عزادار شما هست
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته

کم کم صدای قافله دارد میاید

کم کم صدای قافله دارد میاید…
از این طرف هم هلهله دارد میاید
آقا سنان بهر صله دارد میاید
آه ای ربابه حرمله دارد میاید…

میثم هستیم که رفتیم سر دارِ حسین

میثم هستیم که رفتیم سر دارِ حسین
ما که باشیم؟خداهست خریدارِ حسین
بین این شهر فقط صحبتِ از نوکری است
چقدر گرم شده مجلس و بازار حسین

سلام حضرت زهرا به آن سفیری که

سلام حضرت زهرا به آن سفیری که
تمام زندگی اش پای یار افتاده

تمام شهر به او پشت کرده و حالا
میان کوچه دلش بی قرار افتاده

در دل شوریده ام غمهای عالم ریخته

در دل شوریده ام غمهای عالم ریخته
حال و روزم در غمت ای یار در هم ریخته

ما برای گریه ایم و از همان روز ازل
چنته ما را خدا اندوه و ماتم ریخته

تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید

تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید

مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید

خَلق و خُلق نبوی صیرت پیغمبر داشت

خَلق و خُلق نبوی صیرت پیغمبر داشت
اربا اربا بدنی در وسط محشر داشت
اشبه الناس حرم ,هستی لیلا اکبر
باغی از لاله بروی بدن پرپر داشت

دکمه بازگشت به بالا