برادرانه ترین غم برای دو خواهر

برادرانه ترین غم برای دو خواهر
تمام نوکریِ ما, فدای دو خواهر

کبوتریم و پروبال ما نمیخواهد
به ساحتی برود جز هوای دو خواهر

با اخم, رؤیای مرا پر پر نگردان

با اخم, رؤیای مرا پر پر نگردان
کار مرا با این گنه,یکسر نگردان
من را اسیر درگه دیگر نگردان
پس التماست میکنم,رو بر نگردان

مهربانی , کریمه ای خانم

مهربانی , کریمه ای خانم

بانوی بی بدیل ؛ معصومه

التماس قنوت گریه ی من

الدخیل الدخیل معصومه

قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو

قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو
جهانِ مــاست بدون تو چون عدم , بانو

هزار و یک در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم , بانو

هفته ها رفت و چشم انتظارم

هفته ها رفت و چشم انتظارم

« ای قلم سوز لَرین دَه اَثَر یوخ »

ای نسیم سحر گاه جمعه

« آشنا دَن مَنَه بیر خَبَر یوخ »

آتشی باز فراهم شده و بر در خورد

آتشی باز فراهم شده و بر در خورد
دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد
بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را
پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد

مادرم در گوش من خوانده است:"یا ام البنین"

مادرم در گوش من خوانده است:”یا ام البنین”
ذکر من تا روز محشر هست:”یا ام البنین”

هرکسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»

بیاموزند تا در مکتبت , مردم صداقت را

بیاموزند تا در مکتبت , مردم صداقت را
به نام تو سند کردند شش دانگ ولایت را

تورا از شش جهت خواندند مولای ششم چونکه
به دست خویشتن داری زمام کلّ خلقت را

هی نکش این طناب را دلسنگ

هی نکش این طناب را دلسنگ
او رفیق خدا و جبریل است
این همه ناسزا نگو نامرد
با رسول و بتول , فامیل است

دربدرم شبیه دل از دست داده ها

دربدرم شبیه دل از دست داده ها
تاول زده ست پاى من از دست جاده ها

در این طریق خار بیابانم آرزوست
در آبله ست آبروى ما پیاده ها

شدی شهید ولی پیکر تو دست نخورد

شدی شهید ولی پیکر تو دست نخورد
میان معرکه ی خون سر تو دست نخورد

اگرچه در اثر زهر می زدی پــر و بال
ز تیر و نیزه به بال و پر تو دست نخورد

هوای بال و پرم میل کربلا دارد

هوای بال و پرم میل کربلا دارد
دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد

دلیل اشک مرا اهل اشک میفهمد
نمیشود بنویسم قلم حیا دارد

دکمه بازگشت به بالا