برای اوج نوشتند بال وا شده را

برای اوج نوشتند بال وا شده را
نزول نیست, به معراج آشنا شده را

تو هَمزه اَحَد و حمزه اُحد هستی
چگونه شرح دهم جلوه ی دوتا شده را

با گنبدت قشنگ شده آسمان ما

با گنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما
مهمان شهرما شدی و میزبان ما
یاسید الکریم فدای تو جان ما

مو مثه زائرای دلخِسته

شعر امام رضا(ع) با لهجه شیرین مشهدی

مو مثه زائرای دلخِسته
مو مثه کِفترای صحن و سِرات
خیلی دوسِت دروم خودت مِدِنی
بخوره تو سَرِ مو درد و بِلات

عمویم حمزه یاری با وفا بود

عمویم حمزه یاری با وفا بود
حبیب و یاور دین خدا بود
سپاهِ لشگرم را, بود رهبر
شهیدان را امیر و شاه و سرور

شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست

شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست
ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست
بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند
نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست

صدای پشت در خانه ات صدای من است

صدای پشت در خانه ات صدای من است…
بیا بگو به همه این گدا؛ گدای من است…
همین نشستن پشت در از مقامات است..
همیشه پشت در خانه ی تو جای من است

میکشد پر دلم برای بقیع

میکشد پر دلم برای بقیع
همه جان و تنم فدای بقیع

چشمم افتاد سمت تقویم و
هشت شوال و کربلای بقیع

ما فقیرم فقط با فقرا میسازیم..

ما فقیرم فقط با فقرا میسازیم..
برسد از تو اگر درد و بلا میسازیم
کم اگر هست ولی لطف حسینی حسنی ست
سالیانی ست که با نان شما میسازیم

یاد حرمت که نیست, در دل غوغاست

یاد حرمت که نیست, در دل غوغاست
در سینه ی ما صحن و سرایت برپاست
ای شیر جمل! , قبر تو ویران شد چون
“تخریب” همیشه عادت ترسو هاست

شاعر : محمـد کاظـمـی نـیا

دل ما هست غصّه دارِ بقیع

دل ما هست غصّه دارِ بقیع
چشم ما هست گریه زارِ بقیع

ما مدینه نرفته یک عُمْر است
بیقراریم ؛ بیقرارِ بقیع

یا علی گفتیم وعشق اغاز شد

یا علی گفتیم وعشق اغاز شد
باب رحمت بر رخ ما باز شد
عشق بی نام علی معنی نداشت
نام مولا عشق را پاینده داشت

روزم بدون گفتن از او سر نمی شود

روزم بدون گفتن از او سر نمی شود
بی ذکر یا علی لب من تر نمی شود

هِی شعر می نویسم و از بر نمی کنم
ذهنم پر از علی ست که از بر نمی شود

دکمه بازگشت به بالا