نور زهرا

گوهر یکدانه عالم وجودِ فاطمه ست
رزق ما از برکت ذکر سجود فاطمه ست

از کران تا بى کران ،از آسمان تا به زمین
کار دست حیدر و محور عمود فاطمه ست

یا کریم الصفح

دیگر از سوز و نوایم خبری نیست که نیست
دیگر از صدق و صفایم اثری نیست که نیست

در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری نیست که نیست

رتبه

به تن خسته ام توان دادند
به دودستم دوباره جان دادند
نا امید از بیان شدم اما
ناگهان بر دهان زبان دادند

یا ام البنین(س)

ادب و غیرت ابالفضلت
همه مدیون مادری تو بود
هر کسی لایقش که حیدر نیست
این علامت ز برتری تو بود

سپر حیدر

ناگهان در وسط کوچه پرش خورد زمین
مادر افتاد؛ کنارش پسرش خورد زمین

پاک می کرد حسن دیده گریانش را
دید مادر جلوی چشم ترش خورد زمین

حضرت باوقار

کار هر عابدی که عرفان نیست
هر زمانی که وقت باران نیست
مست باده شدن که آسان نیست
می وپیمانه ها فراوان نیست

روضه رضوان

بی تونفس به سینه ما جان نمی شود

بی توبهشت روضه رضوان نمی شود

اصلا تمام وسعت این گنبد کبود

گنبد طلای شاه خراسان نمی شود

مشهدالرضا

حال و هوای پر زدنم مشهدالرضاست

شوق تمام آمدنم مشهدالرضاست

آنجا مدینه دل ماکربلای ماست

یعنی حسین وهم حسنم مشهدالرضاست

رنگ کبود

آقایمان آمد عبا روی سرش بود

رنگ کبودی برتمام پیکرش بود

درکوچه یادماجرای کوچه افتاد

یافاطمه یافاطمه ذکرلبش بود

همگی گریه کنید

برغم زینب کبری همگی گریه کنید

اربعین گشته وحالا همگی گریه کنید

ناله زدحضرت زهرا همگی گریه کنید

بهراین روضه عظمی همگی گریه کنید

دکمه بازگشت به بالا